اصطلاح "گوتیک" اولین بار در رابطه با سبک معماری قرون وسطایی استفاده شد که در قرن دوازدهم از فرانسه سرچشمه گرفت. استفاده از این اصطلاح در ادبیات تا دوران رمانتیک یعنی اواخر قرن هجدهم، معمول نبود. اولین بار که به واژه گوتیک در ادبیات اشاره شد در کتاب "قلعه اُترانتو"، از نویسنده انگلیسی هوراس والپول بود که در سال 1764 منتشر شد. والپول با نوشتن عبارت "یک داستان گوتیک" زیر عنوان کتاب این کلمه را به کار گرفت. استفاده از این کلمه درواقع یک نوع شوخی پیچیده بود با این هدف که اینطور نشان داده شود که این داستان یک اثر قدیمی است با اینکه تنها یک داستان تخیلی بود.
والپول کلمه "گوتیک" را به معنای "برگرفته از قرون وسطا" به کار برد و بسیاری حتی به این باور اعتقاد داشتند که داستان وی حقیقت داشته است. داستان عشق، مرگ و عناصر فراطبیعی او زمینه را برای ژانری داستانی فراهم کرد که توسط نویسندگان برجسته ای چون ادگار آلن پو، خواهران برونته و بسیاری دیگر بعدها مورد استفاده قرار گرفت. اگرچه کتابهای این نویسندگان پرکار قرنها پیش منتشر شده است، اما امروزه آنها ارتباط محکمی را به گذشته برقرار می کنند و منبع مهمی برای نویسندگان داستان های معاصر و مشتاقان ادبیات هستند.
ادبیات گوتیک چیست؟
ادبیات گوتیک ژانری است که در اواخر دهه 1700 به عنوان یکی از عجیب ترین اشکال تاریک رومانتیسم ظهور یافت. این ژانر ادبی بخشی از جنبش بزرگتر رمانتیسم است. رمانتیسم تاریک با بیان ترس، روایت های وحشتناک، عناصر ماوراء طبیعی و مناظر تاریک و زیبا به نمایش در می آید. این ژانر داستانی عناصر مختلفی را در بر می گیرد و از بدو شروع تاکنون تجدید شده است.
مؤلفه های معرّف ادبیات گوتیک
بسیاری از عناصر تعیین کننده ادبیات گوتیک با عناصر قرون وسطایی همخوانی دارند، و مضامین و فضاسازی های مشابهی را دربر می گیرند. جنبه های بسیاری از ادبیات گوتیک وجود دارد که آن را برای خوانندگان قدیم و جدید جذاب می کند. داستان های گوتیک حس رازآلود و نامعلومی دارند، در محیط و فضاسازی خاصی اتفاق می افتند و در آن ها معمولاً پیشگویی و نفرین وجود دارد.
1. مؤلفه رازآلودگی و ترس در ادبیات گوتیک
یکی از مؤلفه های مهم یک داستان گوتیکِ جذاب این است که احساس تعلیق و ترس را در خواننده برانگیخته کند. هر چیزی که فراتر از درک علمی باشد، راهی برای ایجاد رمز و راز در داستان خواهد بود و محیط ها و فضاهای گوتیک این اصل را به کار می گیرند. بسیاری از آثار گوتیک شامل صحنه ها، حوادث و اشیایی مانند مراسم تدفین، سوسو زدن شمع ها، معجون های شیطانی و سایر مفاهیم رعب آور است.
این مطلب را در رمان اَن رادکلیف با نام "اسرار اودولفو " می بینیم. داستان در مورد دختری یتیم به نام امیلی سنت آبرت است که توسط نگهبانان تحت ظلم قرار گرفته و در قلعه هایی زندانی می شود. این اثر شامل اتفاقات عجیب، ترسناک و فضایی دلهره آور است که در بعدها به عنوان معرف این ژانر شناخته شد.
همچنین در رمان "فرنکشتاین" از مری شلی (1818)، از گورستان، قلعه های تاریک و یک هیولای ترسناک برای تأکید بر عنصر ترس استفاده شده است.
هیچ کس نمی تواند وحشت مرا از این کار مخفیانه و پرزحمت درک کند. حتی الان هم وقتی به فکر آن روزها که بدون اجازه داخل قبرهای نمور را می گشتم یا حیوانات زنده را شکنجه میدادم تا به گِلِ مرده ای زندگی ببخشم، می افتم، دست و پیام می لرزد و چشمانم پر از اشک می شود.
2. مؤلفه پیشگویی و نفرین در ادبیات گوتیک
از پیش خبر دادن به حوادث آینده (forshadow)، یک ابزار ادبیست که از آن برای اشاره به رویدادهای آینده استفاده می شود، که در قالب رویاها، پیشگویی ها و نفرین ها از طریق روایت های بسیاری در ادبیات گوتیک صورت می گیرد. غالباً، قبل از وقوع تراژدی ها، بدشانسی هایی برای شخصیت های اصلی داستان رخ می دهد. به عنوان مثال، ممکن است یک شیء از جایی بیافتد و شکسته شود یا شبهی در تاریکی دیده می شود. ادگار آلن پو از این عنصر در داستان کوتاه خود با عنوان "گربه سیاه" که در سال 1843 منتشر شد استفاده می کند. ماهیت خرافاتی عنوان کتاب به خودی خود بدشگون است و پو با نامگذاری یکی از گربه ها به نام "پلوتو"، که اشاره ایست به خدای مردگان در اساطیر رومی، از پیش خبر از اتفاقات آینده می دهد.
در رمان خانه هفت شیروانی از ناتانیل هائورن (1851)، هائورن داستان خانواده ای را می گوید که بخاطر اینکه جد آن ها مردی را به دار آویخته مورد نفرین قرار گرفته اند.
مجموعه داستان های کوتاه ادگار آلن پو شامل داستان گربه سیاه و رمان خانه هفت شیروانی را می توانید از دیجی کالا تهیه نمایید.
3. جو و فضاسازی
رمان نویسان گوتیک با انتخاب دقیق موقعیت مکانی یک صحنه، لحن داستان را تعیین می کنند، زیرا جو و فضاسازی یک رمان گوتیک مستقیماً در بوجود آوردن احساس ترس و اضطراب نقش دارد. نویسندگان غالباً از فضاهایی مانند جنگلهای تاریک، مناطق کوهستانی رعب آور، شرایط آب و هوایی منحوس و طوفانهای تهدیدآمیز استفاده می کردند. قلعه ها نیز در نوشته های اولیه گوتیک نقش بزرگی داشتند. به عنوان مثال، مری شلی، نویسنده گوتیک، صحنه های داستان های خود را در میان مکانهای وحشت آوری چون گورستان ها و قلعه های تاریک پیاده سازی می کرد، و حتی در رمان ترسناک خود به نام فرانکشتاین که در سال 1818 منتشر شد شخصیت یک هیولای عجیب و غریب را ایجاد کرد.
بسیاری از نویسندگان اولیه به شرق و قلمروهای ناشناخته علاقه داشتند. رمان "واتک" از ویلیام بکفورد که در سال 1786 منتشر شد، در مورد خلیفه عربی است که حکومتش با آشفتگی و ناآرامی همراه شده است. این داستان که در خاورمیانه اتفاق می افتد باعث شد فرهنگ عربی و شرقی مورد توجه قرار بگیرد.
در رمان "قلعه اُترانو" از هوراس والپول (1764) والپول داستان خود را در یک قلعه قدیمی فضاسازی کرده است که گذشته ای رازآلود و مسیرهای زیرزمینی مخفی دارد.
4- مؤلفه ماوراء الطبیعه و فعالیت غیرطبیعی در داستان های گوتیک
بخش اعظم جذابیت ادبیات گوتیک ناشی از رویدادهای ماوراء طبیعی یا غیرقابل توضیح در این ژانر است، مانند اشیاء بی جان که زنده می شوند، ارواح و خون آشام مثلاً در داستان گوتیک و تخیلی "دراکولا" از بِرم اِستوکر که در سال 1897 منتشر شد. اِستوکر از خون آشامان و گرگینه ها، سایه های مخوف، صدای زوزه باد برای ایجاد حس ترس از ناشناخته استفاده کرده است.
نمونه ای مدرن تر این ژانر، رمان "دلبند" از تونی موریسون است که در سال 1987 منتشر شد و به عنوان نسخه ای مدرن از یک رمان سنتی گوتیک تلقی می شود. داستان در رابطه با یک برده سابق به نام سِت و دخترش است که خانه اش توسط روحی که تصور می شود متعلق به دختر بزرگتر سِت باشد، تسخیر شده است. این رمان نیز مانند کتاب های این ژانر، برای ایجاد ترس و وحشت از عناصر ماورای طبیعی مانند روح برای پیش بردن طرح داستان استفاده می کند.
کتاب دلبند اثر تونی موریسون را می توانید از سایت دیجی کالا خریداری نمایید.
5- مؤلفه داستان عاشقانه در ژانر گوتیک
از آنجا که اعتقاد بر این است که ادبیات گوتیک برگرفته از ادبیات رمانتیک است، این دو ژانر دارای ویژگی های مشترکی هستند. در بسیاری از رمان های گوتیک یک داستان عاشقانه پرشور وجود دارد که غالباً به غم و اندوه و فاجعه منجر می شود. آثار چارلز دیکنز متمرکز بر رابطه ای عاشقانه به سبک رمانتیک بود، اما همچنین ضدقهرمان های وحشتناک و فضاسازی گوتیکی را نیز به نمایش می گذاشت.
در کتاب "بلندی های بادگیر" اثر امیلی برونته (1847) عشقی بین کَترین و هیت کلیف رشد می کند که بخاطر کارشکنی خانواده ها از بین می رود.
کتاب "بلندی های بادگیر" اثر امیلی برونته را می توانید از سایت دیجی کالا خریداری نمایید.
6. مؤلفه شخصیت شرور در ژانر گوتیک
تقریبا همانند ژانرهای مختلف ادبی، شخصیت های شرور هم نقشی اساسی در ادبیات گوتیک بازی می کنند. در رمان های سنتی گوتیک، این شخصیت های شرور به شکل شخصیت هایی مستبد، مردانه و غالباً دارای موقعیت های شغلی معتبری (کشیش یا پادشاه) به تصویر کشیده می شدند. آنها شخصیت هایی پیچیده دارند و در ابتدا دلسوز هستند تا خواننده را نسبت به ماهیت فریبنده خود گمراه کنند. شخصیت هایی مانند دراکولا و آقای هاید از رمان "پرونده عجیب دکتر جکیل و آقای هاید" نمونه هایی از شخصیت های پیچیده و شرور هستند.
در رمان "جین اِیر" که در سال 1847 منتشر شد، شارلوت برونته شخصیت اِدوارد روچستر را بصورت شخصیتی خشن به تصویر کشیده است که به رفتارهای غیر اخلاقی کشیده می شود.
برای خریداری رمان "پرونده عجیب دکتر جکیل و آقای هاید" و رمان "جین اِیر" می توانید از سایت دیجی کالا اقدام کنید.
7. مؤلفه پریشانی عاطفی در داستان های گوتیک
غالباً نویسندگان سبک گوتیک از ملودرام یا احساسات افراطی برای انتقال یک فکر استفاده می کنند. این زبان اغراق آمیز و مضطرب به انتقال وحشت و ترس در بسیاری از شخصیت ها کمک می کند. مضامینی چون جنون و پریشانی عاطفی در بسیاری از رمان های گوتیکی قرن بیستم مشاهده می شود که وضعیت روان پریشی را به تصویر می کشید. به عنوان مثال، داستان کوتاه "کاغذدیواری زرد" از شارلوت پرکینز گیلمن از زاویه دید زنی نوشته شده است که از افسردگی پس از زایمان رنج می برد.
8. مؤلفه کابوس در داستان های گوتیک
کابوسها به عنوان پیشگویی کننده وقایع در آینده در ادبیات گوتیک بسیار استفاده می شوند. کابوسها برای تشدید جنبه های رعب آور پیرنگ رمان بکار برده می شوند. رؤیاها به نویسندگان این امکان را می دهند تا احساسات شخصیت های خود را بهتر به نمایش بگذارند. رمان "کیف استخوانها" از استفن کینگ شخصیت مایک نونان را به تصویر می کشد که در کابوسهایش مرگ همسرش را می بیند.
9. ضد قهرمان ها در داستان های گوتیک
بیشتر اوقات در داستان های گوتیک شخصیت اصلی به ضد قهرمان تبدیل می شود. شخصیت اصلی معمولا دارای عیوب و عناصر هیولایی است. در ابتدا شخصیت های اصلی مرد بودند، اما با ظهور جنبش فمینیستی، رمان نویس های انگلیسی مانند کلارا ریو شروع به معرفی شخصیت های اصلی زن در آثار خود کردند.
شخصیت های اصلی معمولاً سطح اجتماعی بالا و حضور فیزیکی قوی دارند. به سرنوشت شوم آن ها در داستان اشاره می شود و آنها از غم و اندوه یا یک فاجعه وحشتناک رنج می برند. غالباً آنها به راحتی تحت تأثیر قرار می گیرند و تحت تأثیر احساسات خود هستند. نمونه های کلاسیک شخصیت های اصلی کتی و هیتکلیف در کتاب "بلندی های بادگیر" اثر امیلی برونته و دوریان گِری از کتاب "تصویر دوریان گری" از اسکار وایلد هستند. دوریان گِری نجیب زاده بسیار زیبایی است که به سرعت بخاطر اعمال غیراخلاقی به یک ضدقهرمان تبدیل می شود.
برای خریداری کتاب تصویر دوریان گری می توانید از سایت دیجی کالا اقدام کنید.
10. مؤلفه زن ناتوان در داستان های گوتیک
در کارهای گوتیک اغلب زنی وجود دارد که توسط شخصیت شرور داستان مورد ستم قرار می گیرد. آنها دچار احساس غم و اندوه، محدودیت و تنهایی هستند و در بسیاری از نمونه های اولیه ژانر گوتیک به باکرگی آن ها اشاره می شود. این شخصیت غالباً در قلعه ای توسط نجیب زاده ای اسیر شده، و قدرت از او سلب می شود. این زن افسرده حس ترحم را در خوانندگان بوجود می آورد، مثال بارز آن شخصیت ماتیلدا در کتاب "قلعه اُترانو" از هوراس والپول است، که وفاداری تزلزل ناپذیر به پدرش، در نهایت او را ضعیف و ناتوان می سازد. در کتاب "راهبه" اثر گریگوری لوئیس (1796) اَنتونیا که شخصیتی آسیب پذیر و باکره دارد، در عین حال که خواستنی و مورد توجه است، تخریب و تحقیر نیز می شود.
نکاتی برای نوشتن داستان گوتیک
ترکیب عناصر کلیدی گوتیک در رمان شما، مهمترین عامل در جذب جوهره این ژانر تاریک است. خواندن آثار نویسندگان نمادین گوتیک مانند شِلی، اِستوکر و موارد دیگر می تواند الهامی برای پیشرفت داستان شما باشد.
از زمان معرفی گوتیک توسط هوراس والپول در صحنه ادبیات در سال 1764، این ژانر تفسیرهای مختلفی را به خود اختصاص داده است. ادبیات معاصر گوتیک طیف گسترده ای از داستان ها را شامل می شود، از داستان های شبح و وحشت گرفته تا داستان های هیجان آور که بسیاری از آنها اقتباسی از داستان های گوتیک قرن نوزدهم هستند.
تأثیر مکتب گوتیک بر ادبیات داستانی ایران
در ایران نیز برخی نویسندگان با تأثیر از داستان های وحشت غربی و برگرفته از برهه های تاریک تاریخ، آثاری را بوجود آورده اند که می توان در رده گوتیک آن ها را طبقه بندی کرد. با این حال به دلیل اینکه عمر داستان نویسی در ایران با ساختار مدرن و امروزی بسیار کم است تقریباً هیچ کتابی در ادبیات ایران بطور محض از عناصر گوتیک برگرفته نشده است.
سبک گوتیک در داستان های صادق هدایت
به عنوان مثال داستان های صادق هدایت غالباً با داستان های ادگار آلن پو مقایسه می شود. هر دو از شخصیت ها و فضای مشابه هم در داستان هایشان استفاده کرده اند. مثلاً در داستان "گجسته دژ" خشتون زندگی فقیرانه ای در زیرزمینی دارد و یا در داستان "محلل" با این جمله آغاز می شود:
چهارساعت به غروب مانده پس قلعه در میان کوه ها سوت و کور مانده بود.
همچنین در کتاب "صورتک ها" با توصیف مکان های داستان بگونه ای فضاسازی شده است که بتواند تأثیر مناسبی را در خواننده بوجود آورد:
هوا تیره و خفه بود، باران ریز سمجی می بارید و روی آب لبخندهای افسرده می انداخت ... شاخه درخت ها خاموش و بی حرکت زیر باران مانده بود.
پریشان خاطری شخصیت های داستان های هدایت از ویژگی های آثار او به شمار می رود. در داستان "گجسته دژ" خشتون از یک نوع آشفتگی ذهنی رنج می برد و به این طریق هدایت توانسته است حس ترس و ابهام در خوانندگان بوجود آورد.
برخی از آثار صادق هدایت از جمله بوف کور را می توانید از سایت دیجی کالا تهیه نمایید.
سبک گوتیک در داستان ملکوت از بهرام صادقی
داستان "ملکوت" (1340) از نظر فضاسازی و توصیفات نویسنده بسیار با ژانر گوتیک هم خوانی دارد. در این داستان مواردی چون حوادث ماوراءالطبیعه مانند حضور جن و واقع انگاري آن ها، پيش گويي و سخن گفتن از آينده، درگيري ذهني بين دنياي درون و بيرون و حضور شخصيت هاي شرور دیده می شود. این کتاب با این جمله آغاز می شود:
در ساعت یازده شب چهارشنبه جن در آقای مودت حلول کرد.
داستان در شهری کوچک و گمنام رخ می دهد. در این داستان خواننده با حوادث رعب آور و ترسناکی روبرو می شود و بیشتر اتفاقات در تاریکی شب اتفاق می افتد. پیشگویی و سخن از آینده نیز در این داستان بکار گرفته شده است.
امشب شب عجایب است... پس حالا که اینطور مثل بلبل شیرین زبانی می کنی، آینده مرا پیش گویی کن. بیا این هم کف دست! ناشناس به نرمی کف دست گرد و سنگین مرد چاق را در دست گرفت و سر پایین آورد و در تاریک و روشن به خطوط فراوان و عمیق آن خیره شد: - سکته می کنی".
در داستان های گوتیک نویسنده مسائل غیرمنطقی و غیرواقعی را واقعیت می انگارد و خواننده در اینکه آیا این ها واقعیت یا رؤیا هستند در تردید است. مثلاً در داستان ملکوت حلول جن در فرد در هاله ای از ابهام قرار دارد. حلول جن و سخن گفتن از آن در فرهنگ ما یکی از ترسناک ترین و رمزآفرین ترین مسائل است.
سبک گوتیک در مجموعه داستانی ترس و لرز از غلامحسین ساعدی
از دیگر نویسندگان این ژانر می توان به غلامحسین ساعدی نیز اشاره کرد. ساعدی در مجموعه داستانی خود به نام "ترس و لرز" که در سال 1346 منتشر شد به باورهای خرافاتی و وهمناک روستانشینان جنوب ایران می پردازد. او زندگی روزمره این افراد را به طرزی رازآلودی به تصویر کشیده است و میان رویا و واقعیت حدّی قائل نمی شود و فضایی دلهره آور و مضطرب می سازد. در داستان اولِ "ترس و لرز" غریبه ای سیاه و با یک پای چوبی به مهمان خانه ای متعلق به آدم فقیر و ترسویی به اسم سالم احمد می آید که سالهاست درش بسته بوده است:
نزدیک در حیاط که رسید صدای سرفه ناآشنایی بلند شد. سالم احمد ایستاد و گوش خواباند. صدای سرفه تکرار شد و به دنبال آن، صدای غریبه ای که انگار پا روی شکسته ی ماشوئه ای آب را می شکافت.
این نوع توصیفات فضایی دلهره آور را برای خواننده ایجاد می کند. سالم احمد به مضیف سرک می کشد و از دیدن غریبه دچار جنون و وحشت می شود و در طول داستان صداهای عجیبی را از سمت دریا می شنود به گونه ای که انگار دچار بیماری مالیخولیایی شده است. اهالی ده چون گمان می کنند این سیاهِ تازه وارد جن است برای راندن او از ده تلاش می کنند.
زاهد گفت حالا باید لب دریا دهل بکوبیم شاید (جن) رَم کنه و دربره.
جن معمولا در داستان های ایرانی جایگزین اشباح در داستان های غربی هستند. با اینکه در ایران چندان به ژانر گوتیک توجه نشده اما به هر حال داستانی هایی هستند که خواه ناخواه تحت تأثیر عناصر گوتیک نوشته شده اند و در اینجا سعی شد بطور خلاصه به نمونه هایی از این داستان ها اشاره شود.
مجموعه داستان ترس و لرز اثر غلامحسین ساعدی را می توانید از سایت دیجی کالا تهیه کنید.
مطالبی که در سایت "فصل یک" قرار می گیرند و همچنین امکانات سایت همه حاصل تلاش، صرف هزینه و وقت فراوان است. در صورتی که تمایل داشته باشید می توانید به سایت "فصل یک" به شیوه های مختلف یاری نمایید تا بتوانیم مطالب و امکانات بیشتری برای شما کاربران عزیز فراهم کنیم.