ژانر
جستجو در عناوین
تعداد کلمات
مرتب سازی براساس
فقط تمام شده ها
فقط داستان های در حال تایپ
نوجوان باش be a teenager 10 در حال تایپ

نوجوان باش be a teenager

۳۰ شهریور ۱۴۰۲

همیشه میگن نوجوانی دوره خیلی سختیه اما دوره شکوفایی انسان هست. اما هیچ وقت نمیگن چطور باید با سختی ها مبارزه کنیم . همه عادت کردن حرف های نسل های قبل رو به نسل دیگه منتقل کنن. اما آیا تا حالا به اون فکر کردن که چقدر اون حرف درسته و بعد از تحلیل به نسل دیگه منتقل کنن ؟

17 52 7.5 K
جانا 165 تمام شده

جانا

۱۴ مهر ۱۴۰۱

خلاصه ایی از داستان: تمام دنیا رو سرم خراب شد اون تنها عشق زندگیم بود با اون لحظه های خوبی داشتم اخ دینای مادر که هیچ وقت به دنیا نیومدی که این اسم روت بزاریم اخ دل شکسته من که نمیتونستم بیشتر از چند روز برای عشقم عزا داری کنم ...............

2 5 42.3 K
بی پایان 12 در حال تایپ

بی پایان

۲ اردیبهشت ۱۴۰۲

تا حالا شده بخوای جاودان عمر کنی یا به عبارتی یه عمر "بی پایان" داشته باشی؟ این کتابو بخون تا نظرت عوض شه! در مورد یه نویسنده است که هیچ وقت نمی تونه داستاناش رو تموم کنه، یا به عبارتی داستاناش "بی پایان"نند! این دختر انقدر سرش تو داستاناشه که توجه چندانی به زندگی ش نمی کنه. افرادی از خانواده اش به آسمون میرن و افراد جدیدی به زمین می آن. متوجه هیچ کدوم نمی شه و اگر ام میشه توجهی نمی کنه...تا اینکه یه روز به خودش می آد و می بینه تنهاست، داره تولد 125 سالگی ش رو جشن می گیره و مثل یک دختر جوون 23 ساله،سالم و سر پاست! کلا بی خیال خانوده اش می شه و کلیییییییی خوشحال می شه! اولش می گه:«آخ جون! من می تونم تا آخر این دنیا زندگی کنم! می تونم هر کاری بکنم! و اِل و بِل و بِل! ولی کم کم از این زندگی "بی پایان" خسته می شه و حالا دنبال راهی تا به زندگی ش پایان بده...!

12 89 15.3 K
عشقی در چنگ غرور 29 در حال تایپ

عشقی در چنگ غرور

۳۱ اردیبهشت ۱۴۰۰

"به نام خداوند بخشنده" `مقدمه` پایان همیشه به معنای خوش نیست. گاه پایان یعنی تلخی گاه یعنی زجر گاه یعنی مرگ وقتی یک عشق در دست غرور بیوفتد پایانش جز مرگ چیز دیگری هم می‌تواند باشد؟ "خلاصه" داستان درمورد دخترکی مغرور است. نمی شود گفت از خود راضی، اوهم قلب دارد؛ اما مغرور است. او با خانواده اش خانه جدیدی در محله جدیدی می‌خرند؛ با دوست های جدید و یک دشمن جدید، یا شاید یک عشق ابدی...

0 2 17.5 K
گرگ درون 2 در حال تایپ

گرگ درون

۲۴ فروردین ۱۳۹۹

هرکسی یک گرگ در درون خودش داره.حالا چجوری باید اون گرگ رو پیدا کنیم....

11 8 1.5 K
سنگ های والینورز 11 در حال تایپ

سنگ های والینورز

۵ دی ۱۴۰۲

14 سنگ برای جاودانگی 14 ماهیت برای نظم دادن 14 قدرت برای فرمانروایی 14 اراده برای پیش رفتن 14 موحبت برای یاری کردن 14 نفرین برای نابود کردن 14 سنگ والینورز برای کنترل کردن 14 داستان برای تعریف شدن این است داستان سنگ های آسمانی و داستان های پیرامون آن. اسپین افی بر داستان ارباب تاریکی که به نحوه به وجود آمدن سنگ های والینورز و داستان های پیرامون آنها می پردازد.

7 6 22.2 K
عشق بر باد رفته 22 تمام شده

عشق بر باد رفته

۳۰ خرداد ۱۴۰۰

رمان عشق بر باد رفته ژانر: عاشقانه، تراژدی. نویسنده: سیده روژان سید نوری. مقدمه: گاهی مجال یک نگاه کردن هم نیست به کسی که عاشقانه دوستت دارد، اما تو دلت با کس دیگری‌ست. درست است که انسان یک بار عاشق می‌شود؟ چرا؟ چطور می‌شود سرنوشت، قلب دو نفر را نشانه بگیرد؟ بدون در نظر گرفتن حقایق و راز‌های گذشته‌اش؟ حتی نگاه نکردن به ضرری که در آن عشق وجود دارد! ممکن است هرگز عشقت را فراموش نکنی، ممکن است تا ابد قلبت با یادآوری خاطرات او بتپد. ممکن است عشقت را به دست بیاری، ولی تا همیشه در حسرتش بمانی! زندگی همین است، همین پستی و بلندی‌ها‌یش، همین حسرت و آرزوهایش و همین واقعیت‌های تلخ سرنوشتت... خلاصه: می‌دانی؟ من روزی عاشق‌ترین دختر بودم! دلم برای چشم‌های معصومش به یغما می‌رفت. وقتی می‌خندید چال گونه‌اش تار و پودم را به لرز می‌آورد، نمی‌دانم چه شد؛ به خودم که آمدم دیدم دارم با کسی عقد می‌کنم که از بچگی کابوس زندگی‌ام بود. کاش بازیچه‌ی دست پسرعمو‌هایم نمی‌شدم! نمی‌دانم، شاید من تقصیر دارم که از بچگی حتی مادرم هم ترکم کرد، حالا من مانده‌ام با عشقی ممنوعه در ذهنم و رازهای ترسناک سرنوشتم و بس! کانال روبیکا: https://rubika.ir/joinc/ECFFBDE0XHSIVOCCMOEGIACEYTUVQWBB

0 0 92 K
اهریمن درون 15 در حال تایپ

اهریمن درون

۴ آذر ۱۴۰۰

هنگامی که فرشتگان سقوط کنند اهریمن اوج میگیرد...

14 40 21.9 K
رمان سودا 1 در حال تایپ

رمان سودا

۱۴ دی ۱۴۰۱

برای اینکه انقدر باورت کردم… برای اینکه تورو وارد زندگیم کردم.. برای اینکه بیشتر از خودم دوستت داشتم برای آنکه اجازه دادم انقدر بهم نزدیک شی‌ که زخمیم کنی! از خودم عصبانیم! نمیدونم میتونم خودمو ببخشم‌ یا نه؟!

2 1 455
همتون میمیرید                  evil god : you will die too  28 تمام شده

همتون میمیرید evil god : you will die too

۲۹ دی ۱۴۰۲

وقتی مرگ از رگ گردن به انسان ها نزدیک تر است ، وقتی نیرویی شرور قصد کشتن آدمها را دارد ، و زمانی که تلاش مذبوحانه قربانیان چون بال زدن حشره ای در تار عنکبوت است ، مرگ چیره می شود ، گوشت با طعم آدرنالین !!

4 0 35.2 K
ماه من 134 در حال تایپ

ماه من

۱۳ تیر ۱۴۰۲

گوشت کوب اومد سرکلاس همه بلند شدیم و سلام کردیم بعد از چند دقیقه گفتم( استاد ببخشید) _(بله خانم یوسفیان؟) +(قیمت عمل دماغ چنده؟؟) کلاس رفت رو هوا استاد هم قرمز شد( بفرمایید بیرون خانم ...... دوستان این خانم هم بیرون) +(استاد ببخشیدا چشم به حرفتون گوش میدم و میرم بیرون ولی اگه دوستامم دنبالم بیان بیرون که کلاس خالی میشه) نگاهی به بچه هایی که همزمان با من بلند شدن کرد ( همه بیرون) همه رفتیم بیرون و کلاس کنسل شد +(دیدین؟؟ کنسل کردن امتحان و کلاس رو به من بسپارید) _(دمت گرم گیتا حرف نداری تو دختر ) به احترام خم شدم و گفتم( من متعلق به همه شمام این زرا چیه میزنین)

1 0 28.8 K
خانه ای میان کرم های شب تاب 59 در حال تایپ

خانه ای میان کرم های شب تاب

۲۸ اسفند ۱۴۰۲

خبرنگار روی چمن های خیس قدم گذاشت و به سمت یکی از آن دخترها رفت. نگاه سرد و بی احساسش را به شال چاک چاک دختر دوخت. جلویش زانو زد و دستی به پیکر بی جانش کشید، انگار می خواست دنبال سرنخی در یک صحنه جرم بگردد. کمی بعد، دستش را برداشت و رو به یکی دیگر از آنها کرد. صورت او پشت به دوربین بود، برای همین نتوانستم صورتش را ببینم. فقط دسته ای از موهای بافته اش دیده می شد. خبرنگار رو به دوربین کرد و گفت: «اجساد دخترانی که از سر کنجکاوی سعی به فاش کردن راز کلبه مخوف انزلی کرده بودند، عصر امروز در جنگل و کنار کلبه پیدا شد.»

7 22 64.2 K
شهر نفرین شده( ادبیات وحشت) 12 در حال تایپ

شهر نفرین شده( ادبیات وحشت)

۹ بهمن ۱۴۰۲

اما و برادرش ویکتور به همراه مادر بزرگشان به خانه ای در روستای جرمینز نقل مکان می کنند . اما رازهایی ترسناک از این شهر و خانه کشف می‌کند. و ویکتور هم درگیر دلیل فوت والدینش است اتفاقات ترسناکی برای این خانواده رخ می دهد از روح زدگی تا لاشه ی حیوانات و عروسک های شیطانی.

6 14 14.3 K
جزوه عشق 67 تمام شده

جزوه عشق

۳۰ دی ۱۴۰۲

شعر ، دل نوشته ، عاشقانه

1 0 5.6 K
چشم رنگی 18 در حال تایپ

چشم رنگی

۱۴ شهریور ۱۴۰۲

چی میشه که یه توهم دیداری ساده، زندگی یه پسری که داره خودشو آماده ورود به دانشگاه می کنه رو از هم می پاشه؟

11 31 49.5 K
تقویت مهارت های داستان نویسی جزئیات بیشتر اینجا کلیک کنید.