ژانر
جستجو در عناوین
تعداد کلمات
مرتب سازی براساس
فقط تمام شده ها
فقط داستان های در حال تایپ
مرگ های پانتومیم 1 در حال تایپ

مرگ های پانتومیم

۲۸ اسفند ۱۴۰۲

داستان در شهر کثیف و پرجنایت مارزسینوس در استرالیا اتفاق می افتد و این جنایات جدید مربوط به جنایات قبل از قاتل هست و قاتل با پلیس ها بازی می کند و اسم خود را مریوک قاتل می نامد (Meryok killer) و با کارآگاه ودریک وارد یک بازی دزد و پلیس می شود و سرانجام پس از کشتار افراد پولدار و جنایتکار و پیچش های داستانی بین کارآگاه ودریک و مریوک سرانجام هرکسی که اول شخصیت دیگری را بشناسد دیگری را کشته این انتخاب شماست که داستان را بخوانید

0 6 672
اَزرائیل 《برخواسته از غبار》 5 تمام شده

اَزرائیل 《برخواسته از غبار》

۱۲ اسفند ۱۴۰۲

این شهر که سال های زیادی است که طعم صلح و آرامش را نچشیده. یک اتفاق ، یک گلوله و یک مرگ همه چیز را تغییر داد در انتهای شب ماه طلوع میکند .

0 2 2.2 K
کمای افکار 0 در حال تایپ

کمای افکار

۱۲ بهمن ۱۴۰۲

از زجر کشیدن خسته شده بود و به دنبال یک نور کوچک در تاریکی بود، ولی کم کم تاریکی برایش لذت بخش شد و تصمیم گرفت در همان تاریکی بماند...

1 0 0
قتل های نیمه شب 2 در حال تایپ

قتل های نیمه شب

۹ بهمن ۱۴۰۲

ساعت دوازده شب زمانی که قتل های نیمه شب اتفاق می‌افتد....

2 9 4.4 K
رمان عشق پنهان 0 تمام شده

رمان عشق پنهان

۹ بهمن ۱۴۰۲

رینا دختری که وقتی کوچیک بود برادر کوچیکش رو میکشه!بخاطر اینکه سنش زیر هجده سال بود زندان نرفت ولی خانوادش اون رو از خانه بیرون کردن و رینا از همان بچگی قاتل شد اما وقتی هفده سالش میشود با.....

0 0
گیلار 8 تمام شده

گیلار

۵ بهمن ۱۴۰۲

از وقتی که وارد این روستا شدم اتفاقات عجیبی میفتادند ، بعضی بهش میگفتند ماورالطبیعه اما باید دلیل دیگه ای هم باشه ، باید توضیحی باشه ، باید راهی باشه !

1 3 5.9 K
آخرین ملاقات‌بامامانم 2 در حال تایپ

آخرین ملاقات‌بامامانم

۲۳ دی ۱۴۰۲

گمراه بودم مامانمو میخواستم نمیدونستم اون مردی که خیلی به اقا معلما میخورد چرا منو دزدید. مامان کجایی؟ کجایی من نمیخوام گوشت چرخ کرده بشم

0 0 406
خشونت افسار گسیخته 4 تمام شده

خشونت افسار گسیخته

۱۱ دی ۱۴۰۲

زمانی که صلح فایده نکرد و به خشونت روی آوردند برای نجات همگان..

0 0 2.1 K
نقشِ خون 1 در حال تایپ

نقشِ خون

۲۵ آذر ۱۴۰۲

اینجا تمام نقاشی‌ها با خون رنگ می‌شوند...

0 1 273
نفس جهنم 20 تمام شده

نفس جهنم

۲۴ آذر ۱۴۰۲

رمان: نفس جهنم نویسنده: آلباتروس ژانر: جنایی، عاشقانه خلاصه: موتورسواری به محض عبور از کنار ماشین شخصی با نام فرزاد پیروز، خلافکاری که به شرزاد معروف است! سمتش تیراندازی می‌کند؛ اما موفق به کشتن شرزاد نمی‌شود. شرزاد با قسر در رفتن از آن ماجرا پیگیر موتورسوار می‌شود. افراد شرزاد با جستجو متوجه می‌شوند موتورسوار برخلاف تصورشان یک دختر است! شرزاد به قصد انتقام آن دختر را می‌دزدد و تلافی کارش را به روش خودش رویش پیاده می‌کند!

0 0 38.6 K
زیبای یوسف 27 تمام شده

زیبای یوسف

۲۶ آبان ۱۴۰۲

نویسنده: آلباتروس "جلد دوم در بند زلیخا" همتا به دنبال دستگیری شاهین ناخودآگاه وارد ماجرایی مرموزتر می‌شود. زمانی که تنها چند ساعت دیگر تا دستگیری سایه‌های شب باقی مانده بود، همتا متوجه معمای خالکوبی می‌شود؛ ولی دیر چون ناگهان اتفاقی می‌افتد که سرنوشت همه‌شان را ظاهراً به نقطه پایان می‌رساند؛ اما... ! حال با گذشت هشت ماه پلیس دوباره متوجه نشانه‌هایی از تیم سایه‌های شب می‌شود!

0 0 113.4 K
اَزرائیل 《شوالیه سنت لوییس》 7 تمام شده

اَزرائیل 《شوالیه سنت لوییس》

۲۴ مهر ۱۴۰۲

مدتی از فعالیت اَزرائیل به عنوان قهرمان شهر سنت لوییس میگذرد و او شهرت زیادی به دست آورده است در این زمان یک شنل پوش دیگر در شهر ظهور میکند که اهداف و برنامه های متفاوتی با اَزرائیل دارد

0 5 3.9 K
تسلی دهندگان 5 تمام شده

تسلی دهندگان

۹ مهر ۱۴۰۲

راجب یک گروه تروریستی در سال ۲۰۳۸ که هدف دارند همه انسان های کره زمین رو بجز ۳۰۰ میلیون نفر را بکشند... قهرمان های داستان باید جلوی این اتفاق رو بگیرند

2 1 5.4 K
سمبل تاریکی 126 تمام شده

سمبل تاریکی

۴ مهر ۱۴۰۲

رمان: سمبل تاریکی نویسنده: آلباتروس اتفاقاتی که آیسان رو در محاصره خودشون قرار داده بودن، اون رو وادار می‌کنن تا بیشتر راجع‌به دنیایی که جز گذشت شب و روز، چیز دیگه‌ای از اون ندیده بود، تحقیق کنه. جهانی که متوجه شده بود، هیچ شباهتی به اون تصویری که در ذهن داشت، نداره. این دنیا تاریک‌تر از حد تصورش بود. آیسان به پیشنهاد یکی از دوست‌هاش تصمیم می‌گیره در کلبه‌های جنگلی مشغول به کار بشه؛ ولی زمان زیادی نمی‌گذره که می‌فهمه توی این جنگل یک چیزی درست نیست و افرادی از کلبه‌ها به طرز عجیبی ناپدید میشن!

0 0 69.8 K
در بند زلیخا 27 تمام شده

در بند زلیخا

۴ مهر ۱۴۰۲

رمان: در بند زلیخا نویسنده: آلباتروس خلاصه: مرگ جان یکی را نمی‌گیرد بلکه نفس کسی را سرد می‌کند و نفس‌ بازمانده‌ها را سردتر. انفجاری که جان گرفت! دختری را یتیم کرد و مادری را... . شلیک گلوله‌هایی که دختری را تنهاتر کرد و پدری را... . حال هفده سال از آن واقعه‌های تلخ می‌گذرد. با ورود شخصی مرموز خاک‌ دیروزها کنار رفته و دلیل مرگ پدر و مادری که به ظاهر حق بود، روشن می‌شود و خیلی از ناحق‌ها آشکار می‌شوند!

0 0 103.9 K
تقویت مهارت های داستان نویسی جزئیات بیشتر اینجا کلیک کنید.