آخرین جنگجو _ بیداری اهریمن
داستانی از نبرد خیر و شر... اهریمن در حال بیداریست، جنگجوی موعود باید راهی سفری پرمخاطره شود... سفری به سوی سرنوشت که میتوان در آن بن مایه هایی از عشق و نفرت، ترس و شجاعت، وفاداری و خیانت را احساس کرد...
داستانی از نبرد خیر و شر... اهریمن در حال بیداریست، جنگجوی موعود باید راهی سفری پرمخاطره شود... سفری به سوی سرنوشت که میتوان در آن بن مایه هایی از عشق و نفرت، ترس و شجاعت، وفاداری و خیانت را احساس کرد...
کتاب دوم از سری داستان آخرین جنگجو... پس از شکست ادموند و اسیر شدن همراهانش،اینک او باید راهی برای نجات آنها و شکست اهریمن بیابد...
دکتر دیوانه و روانی در آزمایشگاهی سعی میکنه دستگاهی بسازه که بچه تولید کنه یک روز سر اتفاقی به طور تصادفی بچه ای ساخته میشه اما درست بعد ساخته شدن بچه و تولید اون دیگه نتونستن چیزی بسازن پسری به اسم توماس بدنیا میاد ودکتر روانی اون رو در رنج و عذاب بزرگ میکنه و...ماجرا جالب ترم میشه که باید بخونید?
در دنیایی خیالی 6 جادوی باستانی وجود دارد که ستون های دنیا هستند
جونوو، مشهورترین سلبریتی کره جنوبی است که درگیر یک ماجرای عشقی ناکام با همکار خودش است. اما عشق، تنها مشکلی نیست که جونوو باید با آن دست و پنجه نرم کند ... این داستان به صورت ماهنامه منتشر خواهد شد به جز سه فصل اول آن، که در روز اول انتشار داستان، منتشر خواهند شد.
آماندا یک دانشجوی پزشکی در فرانسه بود که با پدر و مادر خود در پاریس زندگی میکرد تا اینکه یک روز در تولد ۲۵ سالگی اش اتفاقی افتاد که زندگی او را عوض کرد ......
جهان همیشه درگیر نبرد دو گانه ها بوده ، نور و تاریکی ، خوب و بد ، سرسبزی و خشکی و ...
چیزهای زیادی وجود دارد که کسی از آنها باخبر نیست. نیروها در این دنیا و دنیاهایی با نیروهایی متفاوت. وقتی درباره آنها ندانی، میتوانی بهسادگی زندگی کنی، ولی وقتی بدانی راه فراری نیست. این داستان شروع شد از زندگی پسری که با تنها عشق زندگیاش در صفا و خوشبختی زندگی میکرد تا اینکه مسیری به رویش باز شد. شاید باید از کناره آن مسیر میگذشت تا پاش به این قضیه باز نشه. اما راه بازگشتی نیست.
درمورده یک دختر کتاب خوان است که هر روز وقت خود را در تنها کتابخانه قدیمی شهرشان میگزراند ... که یک روز به کتابی بر می خورد که صفحات آن خالی است ... ولی در صفحه ی اول آن این جمله نوشته شده بود : ( تو نقش اصلی ماجرای منی ... )
الان دقیقا میخواستم راحت شم میخواستم از کودکیم و نوجوانیم راحت شم الان در ساختمان ۵ طبقه خودم به پایین میندازم ویهویی کسی منو گرفت و کشید طرف خودش
هنگامی که جک به مهمانی می آید، از دیدن دوقلوی همسان خود شوکه می شود. مشکل این است که جک دوقلوی همسان ندارد. برادرش واقعی اش حتی شبیه به او هم نیست. به نظر می رسد مهمانی امشب در تالار وحشت برگزار می شود.