اهتمام لکه ها
این یک خواب فراموش شده است. خوابی به طولانی یک عمر که در یک لحظه گذر کرد. خوابی مه الود که با به دنیا آمدن آغاز شد.
این یک خواب فراموش شده است. خوابی به طولانی یک عمر که در یک لحظه گذر کرد. خوابی مه الود که با به دنیا آمدن آغاز شد.
رامبل نمیدانست چه اتفاقاتی قرار است برایش بیفتد. همهی اینها از زمانی شروع شد که به پریکنر، پایتخت امپراطوری رسید. حالا او درگیر دشمنهای جدیای شده بود. از دوستداران حکومت بگیر تا هیولاها و انتقامجویان باستانی. آیا رامبل به همراه دوستش جیمی میتواند از پس تمام این اتفاقات بر بیاید؟
الا سن کمی داشت که پدرش رو از دست داد همراه مادرخوانده و خواهرخوانده هاش بزرگ شد. تا اینکه در سن نوزده سالگی خبر میرسه که پرنس چارمینگ قصد داره دوباره ازدواج کنه و شایعاتی پخش میشه که اون قراره همسر آینده اش روی توی یکی از مهمانی های شبانه پیدا کنه الا خودش رو به اونجا میرسونه غافل از اینکه پرنس دنبال عروس نیست بلکه دنبال یک...
چیزهای زیادی وجود دارد که کسی از آنها باخبر نیست. نیروها در این دنیا و دنیاهایی با نیروهایی متفاوت. این داستان شروع شد از زندگی پسری که با تنها عشق زندگیاش در صفا و خوشبختی زندگی میکرد تا اینکه مسیری به رویش باز شد. شاید باید از کناره آن مسیر میگذشت تا پاش به این قضیه باز نشه. اما دیگه دیره و راه بازگشتی نیست...
جهان همیشه درگیر نبرد دو گانه ها بوده ، نور و تاریکی ، خوب و بد ، سرسبزی و خشکی و ...
هنگامی که جک به مهمانی می آید، از دیدن دوقلوی همسان خود شوکه می شود. مشکل این است که جک دوقلوی همسان ندارد. برادرش واقعی اش حتی شبیه به او هم نیست. به نظر می رسد مهمانی امشب در تالار وحشت برگزار می شود.
خبرنگار روی چمن های خیس قدم گذاشت و به سمت یکی از آن دخترها رفت. نگاه سرد و بی احساسش را به شال چاک چاک دختر دوخت. جلویش زانو زد و دستی به پیکر بی جانش کشید، انگار می خواست دنبال سرنخی در یک صحنه جرم بگردد. کمی بعد، دستش را برداشت و رو به یکی دیگر از آنها کرد. صورت او پشت به دوربین بود، برای همین نتوانستم صورتش را ببینم. فقط دسته ای از موهای بافته اش دیده می شد. خبرنگار رو به دوربین کرد و گفت: «اجساد دخترانی که از سر کنجکاوی سعی به فاش کردن راز کلبه مخوف انزلی کرده بودند، عصر امروز در جنگل و کنار کلبه پیدا شد.»
درمورد دختری می باشد که از بچگی درمورد افسانه هایی که در دنیایی که زندگی می کرده وجود داشته او به ماجراجویی می رود و سعی می کند مردم دنیای خودش را از افراد ناشایست نجات دهد و اربابان زمین را پیدا کند
رمان در مورد دو دختر یکی از جنس انسان و دیگری .... و آینه ای که ای دو را به هم وصل میکند
بعضی با خواندن داستان هایی مو به تنشان سیخ می شود ، بعضی هم برایشان عادی است ، اما همانطور که معلوم است این داستان برای بعضی از افراد مور مور کننده است .