در یک کتاب خانه کوچک .تونی مشغول خواندن یک کتاب تاریخی هست در هنگام رابینسون وارد کتاب خانه میشود و از تونی میخواهد به کافه که چند صدی متری با کتاب خانه فاصله دارد بروند.
این دو وارد کافه"هنریک"شده نوشیدنی سفارش داده و روی صندلی مینشینند و سپس...
رابینسون :
"دیشب یک خواب عجیب دیدم البته تا حدودی ترسناک هم بود"
تونی به سرعت لیوان لیموناد خودش هورت میکشد میگوید:
"خوب رابینسون بگو ببینم چیا دیدی البته بصورت یکی یکی بگو تا راهنماییت کنم"
رابینسون:
"اولش دیدم یک چرخ خیاطی تبدیل شد به ساعتی که بجای شماره جمجمه هایی کوچک روش کشیده شده بود"
تونی:
"خوب اون چرخ خیاطی نماد هر چرخی میتونه باشه مثل چرخ اتومبیل ، قطار.گاری و غیره و اون اسکلتها هم نماد مرگ هستن به احتمال زیاد یک حادثه مربوطه به وسایل نقلیه هست خوب دیگه چی دیدی"
رابینسون:
"یک پسر را دیدم که نمی تونه یک طناب رو در دست بگیره اونو ول میکنه صدای خنده و گریه اشخاصی همزمان میاد"
تونی:
"احتمالا اون پسر میخواسته
یک نفر با طناب نجات بده مثلا یک آدم که تو چاه افتاده عده ای از اینکه اون نتوانست طناب برداره خندین و عده ای هم به حال اونی که در چاه افتاده گریه کردند خوب بعدی رو بگو رابینسون"
رابینسون:
"یک گربه رو دیدم که تبدیل به موجودی شبیه به اژدها شد یعنی انگار از بدن خود آتش ساطح میکرد"
تونی:
"این خلاصه میگم احتمال قوی یک حیوان دست آموز باعث بروز یک آتش سوزی میشه و بعدی رابینسون؟ "
رابینسون:
"این آخریش هست یک فرد دو چهره را دیدم که از درون دودی غلیظ بیرون آمد یک چهره اون فرد بدون هیچ حس حالی و کاملا خونسرد معمولی بود ولی یک چهره دیگه اش خنده ای به نظر شرورانه به لب داشت بعدش از خواب بیدار شدم"
تونی:
"اون فرد به احتمال قوی یک آدم ریاکار هست که ظاهری
معمولی داره ولی باطنی حیله گر و سود جو البته بازم بهت گوشزد میکنم رابینسون تمامی اینایی که گفتم فقط نظر شخصی ام هست ممکنه تعبیر خواب چیز دیگه ای باشه"
رابینسون:
"خیلی ممنون ولی تونی در پرونده قبلی خیلی به کمک کردی تا مجرم اصلی رو پیدا کنم به نظرم تو در کارت عالی هست"
تونی:
" خواهش رابینسون "
رابینسون
"سوال آخر به نظرت این اتفاقات که دیدم به هم ربط دارن؟"
تونی:
"خواب های تو خیلی عجیب هستن نمیدونم چی باعث فقط بعضی وقت ها آن را ببینی ودر مورد ارتباط این اتفاقات این خواب باید بگم به احتمال قوی مانند پرونده های قبلی همش به هم ربط دارن"
رابینسون:
"موقعی که این خواب های عجیب میبینم سطح هوشیاری بالایی دارم و حافظه ام حتی زمان بیداری هم قویتر میشه نمیدونم شاید من یک موجود فرا طبیعی هستم"
تونی:
" واقعا آدم عجیب در عین حال فوق الاده باهوشی هستی"....