تهیونگ و جانکوگ عاشق همن و تهیونگ میمیره و تنها نامجون دلیلش ...
صداهای تو سرم تمومی نداره کم کم به مغزم و بعد به قلبم ...
من مرگم و تو زندگی ....... من تاریکی هستم و تو روشنایی.... من ...
آیا از گزارش این داستان اطمینان دارید؟
برای "" باید وارد حساب کاربری خود شوید.