بازی شطرنج : پارت 1

نویسنده: pourahmmadparya

 (مارا) 
نگاه دوباره ای به عکسش انداختم. 
اشک سمجی که از روی جونم سر خورد با انگشت پاک کردم، نمیدونم من چه گناهی کرده بودم که داشتم تقاس میدادم هروزم با زجر عذاب میگذشت. 
عذابی که هروز بیشتر می شد،چون هنوز نتونستم به قولم عمل کنم هنوز نتونستم که انتقامشو بگیرم. 
از عصبانیت گلدون کنار قاب عکس پرت کردم سمت اینه، و اینه با صدای بدی شکست. 
به خودم توی اینه شکسته نگاه کردم به صورتی که هیچ حسی نداشت و سرد سرد بود انگار که سالهاست رنگ لبخند ندیده بود
«فلش بک 3 سال قبل»
پوکر به گوشی روی میز نگاه کردم واییی چقدر شروین دیر کرد دیگه اه 
با صدای پیامک به سمت گوشی پرواز کردم با دیدن پیامک ایرانسل دوباره نا امید برگشتم . 
اما هنوز نشسته بودم که صدای زنگ گوشی اومد و با دیدن اسم شروین خوشحال گوشی برداشتم:
_سلام توت فرنگی چطوری
+مگه میشه صداتو بشنوم و بد باشم
خندید و گفت:
_اه چندبار گفتم از این ادا اسول بدم میاد 
+خب حالا کجایی؟ 
_بنظرت کجام پایینم اومدم بریم بیرون
سریع خداحافظی کردم و گوشی قطع کردم رفتم پایین مامان درحال اشپزی بود بابام طبق معمول درحال کار با لپ تاپ بود با صدای بلند داد زدم

دیدگاه کاربران  
0/2000

جدیدترین تاپیک ها:

تقویت مهارت های داستان نویسی جزئیات بیشتر اینجا کلیک کنید.