سمفونی شگفت‌انگیز شب و شیدایی

سمفونی شگفت‌انگیز شب و شیدایی

h_42 نویسنده : h_42 تمام شده

داستان های مشابه

پسرکی که در پشت چراغ قرمز شیشه ماشینها را پاک میکند چشمش ...

در این مرحله خیلی چیز ها قفل است و کلیدش بین دسته کلیدِ شلوغم ...

چطور میشه وقتی جسد پر از خون کسی که جونتو نجات داد رو نزدیک ...

... اتفاقات ترس‌آور و تکان‌دهنده‌ای در مقابل دیدگان پسرجوان به نمایش درمی‌آید و روزی را به یاد می‌آورد که به‌ قصد مهاجرت و رسیدن به موقعیت مناسب و رفاه و زندگی آرام، با چمداني در دست از خانه خارج و در این ایستگاه از خانواده جدا شد و در سیاهی شب و پنهانی در هوایی طوفانی سوار بر قایقی کوچک و نامطمئن و شکننده، از سواحل تاریک کشور یونان فاصله گرفت تا شاید پس از عبور از دریای خوفناک و مرگ‌آور مدیترانه، بتواند در سرزمینی دور از آب‌ها و اقیانوس‌ها نفس بکشد و برای همیشه در آرامش زندگی کند، اما غرش شدید رعد و برق و هجوم تندبادهای دلهره‌آور و امواج سهمگین...
... لبخندی تلخ بر لب جوان مي نشيند و خود را در ميان بيش از بیست هزار پناهجو از رنگ ها و نژادهای مختلف در سراسر جهان مي بيند که در ده سال گذشته در جست و جوي ثروت و خوشبختي و آسايش و زندگی بهتر در دياري دور از خاك و سرزمين مادري و در آرزوی دنیايی شاد و شیرین، می خواستند به سلامت از دریاها و اقیانوس های عمیق و غریب بگذرند و به سعادت برسند، اما در قایق های سبک و کوچکِ مالامال از مسافر، در دریای پرتلاطم مدیترانه غرق و مفقود شدند و مرگ غم انگیزشان داغ سنگینی بر دل خانواده هایشان گذاشت؛ خانواده هايي که هنوز هم چشم انتظار عزیزانشان هستند تا شاید روزی با سرمايه اي فراوان و دستي پر از شادي و قلبي سرشار از اميد و آرامش به خانه و به نزد آنان برگردند و...
ژانرها: داستان کوتاه
تعداد فصل ها: 1 قسمت
تقویت مهارت های داستان نویسی جزئیات بیشتر اینجا کلیک کنید.