جزوه عشق : بس کن

نویسنده: mohamadrezaeshghiii

آواره تنها نشین
سر گشته روی زمین

بیهوده هر محفلی
نا گفته هر قصه ای

عاشق کش بی اختیار
رانده شده از کوی یار

نفرین شده از هر زبان
زخمی ز هر خرد و کلان

آفت زده قلب و دلم
علت شده درد و غمم

هر چه گویم کم بود
هر چه دارم غم بود

می کنم شکوه ز تو
از تو و کردار تو

ای تن عشقی صفت
بس کن این کار خودت

**
دیدگاه کاربران  
0/2000

جدیدترین تاپیک ها:

تقویت مهارت های داستان نویسی جزئیات بیشتر اینجا کلیک کنید.