جزوه عشق : شعر نو (ج)

نویسنده: mohamadrezaeshghiii

آمدم شعری بگم باری دگر 
پیدا نشد آن دفترم باری دگر

هر چه گشتم در دو سو پیدا نشد
زین سبب من خسته ام باری دگر

ذوق من خاموش شد در لحظه ای
رفت حرف از خاطرم باری دگر

آن سخن ناکام شد در ثبت خود
پر کشید و رفت ز فکرم باری دگر

این بگفتم تا بدانی راز من
با همه گم شد ز یادم باری دگر

من که عشقی مانده ام در خاطری
هم فراموش گشته ام باری دگر

**
دیدگاه کاربران  
0/2000

جدیدترین تاپیک ها:

تقویت مهارت های داستان نویسی جزئیات بیشتر اینجا کلیک کنید.