جزوه عشق : کبوترم دیگر پرید

نویسنده: mohamadrezaeshghiii

ای غنچه زیبای من
ای همره و همراه من

بیا شنو با روی باز
حکایتی کوته ز من

کبوتری شیرین سخن
یک لانه داشت در قلب من

از ما چه دید یک راز بود
اما پرید از بام من

در غربت و تنهاییش
یک گویم و باقی ز من

بعد از گذشت روزگار
او هم نشست بی یاد من

اما به بام دیگران
بی خجلتی از روی من

یکی به او کردم نگاه
گفتم زهی ای یار من

کاشانه ات در قلب ماست
این از تو و این هم ز من

برو دگر رویت متاب
دیگر میا بر بام من

از باغ سبز روزگار
یا مردم بهتر ز من

یکی بچین دیگر برو
دیگر برو حتی ز من

کبوترم دیگر پرید
رنجیده شد از حرف من

فریاد کردم ای رفیق
بشنو دگر این پند من

مرو دگر سوی دگر
یا بام او یا بام من

من خوانده ام از قلب تو
این کار تو گوید به من

بازیچه و یک هوس است
عشقی که تو داری به من

**


دیدگاه کاربران  
0/2000

جدیدترین تاپیک ها:

تقویت مهارت های داستان نویسی جزئیات بیشتر اینجا کلیک کنید.