جزوه عشق : افسوس
1
16
2
67
بشنو حقیقت روزی که به دور آمد
بشو فارغ ز خیالم چو که دیر آمد
بگذشت زمان چون نفسی از بر ما
تو چه دانی شب من چون به سر آمد
گونه ز خیال و دل به فراق لب لعلت
کاسه پرند از خون غمت ز چشم در آمد
آن گه که بدم اسیر آن عشق و کلامت
بگذشت دگر مگو عاشقم ز در در آمد
بگذر ز خیالم که غلطان خاک عشقی
نبینم سببی توان به کار بر آمد
**