جزوه عشق : ۵۰ رخ زیبا (ج)

نویسنده: mohamadrezaeshghiii

رفت از برم جان تو و شور تو و من مانده ام بی رخ زیبای تو

چگونه سر کنم بی یادت شب های تنهایی ام بی رخ زیبای تو

گریه امان نمی دهد شکوه کنم مویه کنم زار زنم به روزگار

آفتاب متاب دنیا مچرخ بی فایده است زندگی ام بی رخ زیبای تو

بی زارم از این زندگی لحظه ام ماتم شده دیگر ندارم حال خوش

جانم بگیر زجرم مده غصه شده هم خانه ام بی رخ زیبای تو

جای که تنگ قلب که سنگ چرا برفتی از برم تو شدی عکسی به قاب

این چه بختی است صبر و طاقت پس کجاست من مرده ام بی رخ زیبای تو

گو بشکند دستی که زد بشکند قلبی که خواست آهم بگیرد دامنش

طعنه بر او می زنم خاکش کشید شدم دردانه ام بی رخ زیبای تو

**
دیدگاه کاربران  
0/2000

جدیدترین تاپیک ها:

تقویت مهارت های داستان نویسی جزئیات بیشتر اینجا کلیک کنید.