جزوه عشق : پرنده
2
22
1
72
رفتی و بی تو دل به داد آمد
رفتی و جانم به فریاد آمد
رفتی و جانم عزم سفر کرد
زین تن خسته به بی داد آمد
رفتی با خود بردی قلب مرا
برگرد که مرا دل به درد آمد
آه سینه سوز کشیدم از دل
ز سوزش مرا دل به درد آمد
ریختم در غم رفتنت بسی اشک
که آب از زمین تا به سر آمد
پر زن از بدی ها سوی من آی
که بیش از آن کنون به کار آمد
دیریست که بی تو مانده ام تنها
بیا مرا صبر به کار نیامد
گر که سهراب خود زنده خواهی
شتاب کن نوشدارو به کار نیامد
**
جدیدترین تاپیک ها:
یه سوال
shmsyfatmh032
|
۷ مرداد ۱۴۰۳