جزوه عشق : بی قرار

نویسنده: mohamadrezaeshghiii

بی لطف تو یکه رو راه غمم
بی یاد تو سر گشته کوه غمم

بی اذن تو چه جرم و خطا بود ای دوست
در لطف بستی و دل نشسته غمم

در خاطرم مانده هنوز این گفته ات
دیگر برو دیگر مگو که عاشقم

با قلب پاک و بی ریا آمده ام
فریاد بر کویت زنم که عاشقم

دیگر قرار هم می گریزد از برم
مثل خواب و چون آن همای عاشقم

تنها امید زندگی بخش من است
شادی عشقی که کرده عاشقم

**


دیدگاه کاربران  
0/2000

جدیدترین تاپیک ها:

تقویت مهارت های داستان نویسی جزئیات بیشتر اینجا کلیک کنید.