سلام اسم من پارسا است
امروز به توصیه دوستم ، تنها دوستم ، کلاس تئاتر ثبت نام کردم .
البته اون به شوخی این پیشنهاد رو داد ولی من برای اولین بار توی زندگیم جدی بودم .
راستش رو بخواید نه استعداد دارم نه پر رو ام ، نه حافظم خوبه . خیلی هم ادم مضطربی هستم . مظهر اضطراب اجتماعی ! ارتباط چشمی ؟ به هیچ وجه ، خیلی طولش بدم ۵ ثانیه . در کل بخوام بگم اصلا به درد صحنه نمیخورم ، اما به شدت احساس میکنم نیاز به یه چالش دارم . اگه شرایط الانم رو بخوام تشبیه کنم، زندگی من مثل یه پرش تو استخر کم عمق . من بالای یه سکو بلند واستادم و میخوام شیرجه بزنم
حتی اگه بی نقص ترین شیرجه ام رو هم بزنم بازم قراره با مخ بخورم کف استخر ...
من امادم که بپرم .
سلام اسم من پارسااست ، پارسا کیانی . میخواستم تو موسستون ثبت نام کنم ، برای تئاتر .
نه تجربه نداشتم تاحالا
صدای ضعیف پشت تلفن : « باید تشریف بیارید یه تست بدید استاد سطحتون رو بسنجه و گرید بندی شید »
فکر نکنم احتیاجی باشه مطمئن باشید آماتور هستم و هیچ تجربه ای ندارم ، شما همون گرید «نوب» ها ثبت نامم کنید.
«در هرصورت باید تست بدید »
باشه عصر میام موسسه ... خدا نگه دار
تست !؟ این چه غلطی بود کردم ، رسما خل شدم !
؟
دارم تو اینه به خودم نگاه میکنم و با خودم حرف میزنم. معمولا وقتی یه گوهی میخورم که توش میمونم همین کارو میکنم
وارد نشده میفهمن یه احمقم که حتی نمیتونم بدون استرس به کسی سلام کنم . یعنی چه تستی میخواد بگیره ؟
چشم تو چشم ؟ دیالوگ ؟ میتونم نقش بازی کنم . نقش یه ادم دیوونه که تلاش میکنه عادی باشه . این خوبه ، توش مهارت دارم !
سلام اسم من پارساست پارسا کیانی
زنگ زده بودم برای ثبت نام تئاتر
گفتید باید بیام تست بدم
منشی : بله برید بالا اتاق کارگردان .
از شانس خوبتون خلوت ، در بزنید من هم الان هماهنگ میکنم . اسم کارگردانمون هم اقای محبی هستش ممنون .
خلوت ؟ از همین الان باید نقش بازی کنم قبل از اینکه در بزنم و برم داخل باید نقش ادم عادی رو بازی کنم
اما اگه بفهمه !؟ حتما میفهمه اون یه کارگردان روزی با ده تا بازیگر سر و کار داره . باید همزمان نقش دو نفر و بازی کنم
یه ادم احمق که تلاش میکنه عادی باشه و نقشی که کارگردان بهم میده . خدای من دارم میمیرم قبلم داره منفجر میشه . دیر نشده همین الان میتونم پله ها و برم پایین .برم و پشت سرمم نگاه نکنم
من باید بپرم
وقتش نمایش !!! به خودم اومدم دیدم پشت درم . حتی به خودم فرصت ندادم نفس بکشم در زدم ... بفرمایید :
سلام آقای محبی خوبید ؟
سلام جانم بفرما
تو
تو چشماش نگاه کن ، عجیب! نه عینک زده نه موها و ریشش بلند نه کلاه داره
فقط یه استکان چایی دستش و لبخند میزنه ؟ فهمید ؟ فهمید که یه احمقم ؟
...........