قتل،خون=هنر : بخش پنجم

نویسنده: Navazande

کارآگاه احمدی به همراه کارآگاه شیری و دیگر مأموران به محل حادثه رسیدند؛ آپارتمانی ۲۰ طبقه. کارآگاه احمدی دستور داد سه مأمور در ورودی نگهبانی دهند، دو نفر مراقب آسانسور و پله‌ها باشند و با سه مأمور دیگر به همراه شیری و آبتین به سمت طبقه پانزدهم رفتند.
در ورودی آرام باز شد. بوی تعفن شدیدی فضا را پر کرده بود. خانه کاملاً خاک گرفته بود و مشخص بود مدت‌ها استفاده نشده. راهرویی کوتاه از ورودی به سمت حال می‌رفت. نور خورشید از پنجره بزرگ به داخل می‌تابید و فضای روشن اما غم‌انگیزی ایجاد کرده بود.
در سمت راست، آشپزخانه‌ای با زمین خون‌آلود جلب توجه کرد. به دلیل اپن بودن، داخل آشپزخانه از همان ابتدا دیده می‌شد. خون به نظر تازه می‌آمد. کارآگاهان با احتیاط وارد شدند. روی زمین، پیکر زنی افتاده بود که دست راستش از آرنج قطع شده بود. لباسش پاره‌پاره و غرق خون بود. کارآگاه احمدی نزدیک‌تر رفت. زن دقیقاً شبیه عکسش بود، اما لاغرتر.
کارآگاه احمدی دستکش پوشید و به سر مقتول نزدیک شد. به آرامی سر را حرکت داد و ناگهان سر جدا شد. همه شوکه شدند. آبتین با حالتی متزلزل خود را به دیوار تکیه داد. کارآگاه شیری که وضعیت او و یکی از مأموران را دید، هر دو را به بیرون فرستاد.
کارآگاه احمدی به بررسی ادامه داد. با لمس کتف زن، بازویش جدا شد. هر قسمت بدن را که لمس میکرد جدا میشد. اعضای بدن به دقت کنار هم قرار گرفته بود، به طوری که از دور سالم به نظر می‌رسید. تعفن فضا را پر کرده بود و حال احمدی نیز رو به وخامت رفت. این صحنه چیزی فراتر از یک قتل معمولی بود.
دیدگاه کاربران  
0/2000

جدیدترین تاپیک ها:

تقویت مهارت های داستان نویسی جزئیات بیشتر اینجا کلیک کنید.