باید اون تصویر سازی و از لای لب تاپم بردارم..
باید که اون لبخندمون و نبینم
مچاله شدنش و حس میکنم ؛ قلبمو میگم..
ثانیه به ثانیه لحظه هایی ک کنار هم خندیدیم و بعد لحظه به لحظه هایی که با من سرد شده بودی، به خاطرم هجوم میارن؛ تمام اون نکات ریزی که بهم میگفت من دیگه مثل قبل برات اهمیت ندارم ..
باید تو رو بردارم
نمیتونم تورو از خودم دور کنم.. تو ؛ دو سوم ذهن و قلب منو پر کرده بودی..
دردش و حس میکنم اما نمیتونم کاری کنم
نشستم و خیره شدم
و با قلبی پر از شکستگی نفس میکشم
باید اون عکس و از لای لب تاپم بردارم...
جدیدترین تاپیک ها:
یه سوال
shmsyfatmh032
|
۷ مرداد ۱۴۰۳