تابستان فرهاد

تابستان فرهاد

Writer_crow نویسنده : Writer_crow در حال تایپ

داستان های مشابه

_نمیدانم.هرروز پروردگار که بیدار میشوم،فکر میکنم که بیرون ...

دلت میخواد خواهر بزرگ ترت را منفجر کنی؟ برادرت را چطور؟ دوست ...

خلاصه کتاب از هر طرف زندگی را نگاه کنی، اول و آخر، سه بعد ...

زمانی که خانواده فرانک برای انجام عمل جراحی مادربزرگ به تهران می‌روند، فرانک مجبور می‌شود حداقل برای یک هفته در خانه با طوطی‌اش، جیله و آرشیو نیمه‌کاره مستندهایش تنها بماند. از وقتی هم که فهمیده دوست صمیمی‌اش، ماه‌طلعت مسیرش را از او جدا کرده و راهی هنرستان شده، مطمئن می‌شود که باید تا آخر دبیرستان روی پاهای خودش بایستد و سخت‌ترین سال‌های مدرسه را بگذراند.
اما فرانک فکرش را هم نمی‌کند که در اوج تنهایی‌اش، آن هم وسط ظهر، غریبه‌ای در خانه را بزند؛ غریبه‌ای که انگار به عمرش ریش‌هایش را اصلاح نکرده و زیر چشمانش گود افتاده و مهم‌تر از همه، فامیلی‌اش با فرانک یکی است.
ژانرها: واقع‌گرایی
تعداد فصل ها: 2 قسمت
تقویت مهارت های داستان نویسی جزئیات بیشتر اینجا کلیک کنید.