به جرم عاشقی : عنوان

نویسنده: motahharehbaghany

 
پارت :٩

- این حرفا چه معنی میده نفس؟
با بی رحمی به چشم های بی قرارش خیره شدم:
- معنیش اینه شاید دوست داشته باشم ولی گوشام مخملی نیست که بخوام برگردم.
-چرا نمی خوای برگردی؟ 
نیشخندی زدم :
- چرا!؟ چون برگشتنم به زندگی کوفتیت با وجود زن و بچه ای که داری  توهین به شعور خودمه!
دستم رو، روی دستگیره ماشین گذاشتم تا در رو بازکنم وپیاده شم؛ با حرفی که زد دستم رو دستگیره ثابت موند
- چند روز بعد از ازدواجم همه چی رو بهش گفتم. اینکه برای چی باهاش ازدواج کردم. حتی اینکه دارم دنبالت می گردم تا پیدات کنم و برت گردونم.
با چشمای گشاد و دهان باز نگاهش کردم.حرفای غیر منطقیش غیر قابل باور بود. 
تلخندی زد:
-به نظر مسخره میاد ولی ببین با دلم چیکار کردی که اینجوری رامته!
لحظه ای سکوت کرد و بعد ادامه داد:
-برگرد نفس! 
 زن و بچه توهمات ذهن خودته. هیچی بین من و اون زن نیست باور کن؛ فقط همخونه ایم... 
دیدگاه کاربران  
0/2000

جدیدترین تاپیک ها:

تقویت مهارت های داستان نویسی جزئیات بیشتر اینجا کلیک کنید.