به جرم عاشقی : عنوان
0
10
2
62
پارت :۵١
سرهمی رو از رو صندلی برداشتم؛ درآغوش کشیدم و به خودم فشردم.
به بازی کثیفی که از مدت ها قبل شروع شده بود و من و پسرکم، مهره های سوخته اش بودیم فکر کردم!
- نفس
با صدای سهیل سرم رو بالا آوردم و نگاه بی قرارم رو بهش دوختم
- دیدی چیشد؟ حالا دلیل ترس و نگرانیم رو برای برگشتنم به زندگیت رو فهمیدی سهیل؟!
سکوت کرده بود و با نگرانی نگاهم می کرد که ادامه دادم
- به خاطر اون زخم کهنه و قدیمی بود که نمی خواستم به زندگیت برگردم؛چون میدونستم آخرش اون زخم لعنتی زندگی رو برامون تبدیل به جهنم میکنه!
با نوک انگشتش اشکم رو پاک کرد
- گریه نکن عزیزم؛ آروم باش؛ نمیزارم به تو و پسرمون آسیبی برسه نفس!
*********************************
- متهم، سهیل نیک فر در جای خود بایستید!
از دیدن دستبند و پابندی که اینجوری مرد بی گناهم رو به بند کشیده بود قلبم مچاله شد!
- طبق شواهد و مدارک داده شده،شما متهم به قتل عمدآقای حشمت خسرو شاهی پدر همسرتون هستید؛ آیا اتهام رو قبول دارید؟