برشی از زندگی، وقتی گذر زمان و ثانیهها ما را نگران و مضطرب ...
ارتش شیطان، هر چه قدر هم عظیم و قدرتمند بود باز هم نمیتوانست ...
پیرمرد روی صندلی چوبی اش نشسته بود نگاهی به شومینه انداخت ...
آیا از گزارش این داستان اطمینان دارید؟
برای "" باید وارد حساب کاربری خود شوید.