قتل عام شب : قتل عام شب:پارت هفتم=
0
3
0
17
آتش=آره بابا اونجا یکم آب شل میریختن تو حلقمون الان آزادی داریم و چهار سیخ جوجه کباب!. _آتش=جوجه ها که پختن عین نخورده ها با نون سنگک افتادیم به جونشون. آتیلا با دهن پر و چشمای گرد=هق.. خوش.. مزن! داداش دمت گرم! _آتش=بخور نوش جونت!
بعد از اینکه خوردیم رفتیم تو اتاق خواب.. آتیلا زود خوابش برد منم یکم تو گوشیم چرخیدم و خوابم برد.. . _آتش=صبح که بیدار شدم دیدم یک چیز خوش بو زیر بینیمه چشمامو که باز کردم دیدم آتیلا مثل عادت بچگی هاش تو بغلم گوله شده منم محکم بغلش کردم.. _آتیلا تلاش میکرد خودشو آزاد کنه=آیی له شدم!
_آتش =ساعت خواب؟
_آتیلا از بغل آتش بیرون اومد..=هرکس زودتر رسید پایین برندست! و مثل برق پله هارو 2تا4تا کرد رفت پایین.. _آتش هم پشت سرش دوید=هی قبول نیــــــست! _آتیلا =من بردمــــــ... . _آتش=اونطوری نگاه نکن میدونم امروز نوبت توعه ماشینو برونی اوکی قبوله!. _یهو چشمای آتیلا برقی زد=دمت گرم! حالا پاشو دوتا نیمرو آتش پز درست کن! _آتش روی کاناپه نشست=دیگه داری پرو میشیا! پاشو تنتو جمع کن به من چه؟ _آتیلا دستاشو بالا برد=اوکی اوکی! ولی احتمال داره با خوردنش بری تو کما! _آتش=عیب نداره?_آتیلا=?باشه..،و سمت آشپزخونه رفت _آتش=بعد از صبحونه اماده شدیم رفتیم باند به همه افراد گفتم ردشو بزنن، جاسوسامو فرستادم دنبالش، کسی که برادرم نتونست بکشتش و اون برادم یعنی آرشو کشت اون سبب تموم بدبختیامون شد.. اون.. پدرو مادرمونو جلوی چشمامون کشت.. کل دنیا میدونن قسم خوردم خودم با دستای خودم گردنشو بزنم.. و انتقام خونوادمو بگیرم حتی اگر خودم کشته شم..
ادامه پارت هفتم=
2ماه گذشت و خبر آزادیه سپهر و امیر و آیهان به گوش آتش رسید.. . و آتش تو این دو ماه فهمیده بود که سپهر پسر همونیه که دنبالشه.. و ممکن بود یک باند بر علیه آتش بسازه پس آتش دستور داد هر سه نفرو مخفیانه بدزدن و تو شکنجه گاه باند زندانی کنن و از زیر زبون سپهر حرف بکشن و اگر چیزی نگفت به مرگ تهدیدش میکنن تا پدرش بخاطر جون پسرش خودشو نشون بده(ولی اصلا جون پسرش براش مهم نیست!)
این یک معمای بزرگه...
که هم به سپهر مربوطه هم به آتش..
خیلیا قراره سر این معما کشته بشن.. کسایی جدیدی بیان..
مشکلات و دشمنی های بزرگی به وجود بیاد..
ممکنه بازی سخت گیرانه سرنوشت..
تازه شروع بشه..
ولی بعد از هر سختی خوشبختیه...
نمیشه سرنوشتو دست کم گرفت..
"محکوم ب زندگی"
پایان پارت هفتم..