قتل عام شب : قتل عام شب:پارت پانزدهم=
0
4
0
17
سپهر و آتش رسیدن خونه..
سپهر رو تخت دونفره اتاقشون دراز کشیده بود آتش هم رو تخت نشست.._ آتش =خستمهه.. یهو قلت خورد خودشو انداخت رو سپهر.. آروم بوسیدش و چونشو رو سینه سپهر گذاشت و به چشماش خیره شد.. ، سپهر هم محکم بغلش کرد.. _سپهر=آتش؟
_آتش=جونم؟. _سپهر=یک آهنگ بزار پوکیدیم همه جا سکوته.. آتش باشه.. فقط آهنگام همش رپ هستن.. _سپهر=میدونستم! حالا بزار.
_آهنگ هیچکس=اینجا تهرانه ینی شهری که هرچی که توش میبینی باعث تحریکه تحریک روحت تو تو آشغال دونی میفهمی تو هم آدم نیستی یک آشغال بودی!.. _سپهر=عجب!.. _آتش هم داشت با ریتم و صدای بلند همراهی میکرد.. آهنگ=
اینجا تهرانه لعنتی شوخی نیستش خبری از گل و بستنی چوبی نیستش..
_آتش=خدا پاشو! یک چند سالی باهات حرف دارم..، سپهر داشت با دقت و یک لبخند کوچیک نگاهش میکرد و گوش میداد.. آهنگ=تاحالا شده عاشق دختر بشی؟ بهت پول بدم دکتر بشی؟.. _سپهر=عه چشمم روشن کی عاشق دختر شدی؟ _آتش=آهنگه سپهر.. تا عاشق توعم دختر میخام چکار؟! _سپهر=هه باوشه منم عاشقم... حالا میخای یکی از آهنگای منو بشنوی؟
پایان پارت پانزدهم.. .