قتل عام شب : قتل عام شب:پارت شانزدهم=

نویسنده: Ayhan_mihrad

سپهر=حالا میخای یکی از آهنگای منو بشنوی؟ 
آتش نشخند زد و دستشو دور گردن سپهر حلقه کرد=بعله! 
آهنگ=میخام باتو جایی بشینم، یا که ازت خوابی ببینم بدون تو خالیه این شهر میدونی منم جایی که میرم، چشمات کاری که میکرد با من، هیچ ساغی نمیکرد.. _آتش=نه بابا خوشم اومد! _سپهر لبخند پر حرارتی زد=ما اینیم در ضمن تو باید بری رپر بشی
_آتش=حتما!.. _ماریا=جوونا؟ شام حاضره! _سپهر=اومدیم خاله!.. _سپهر و آتش شام خوردن و خوابیدن.. 
صبح=
بعد از صبحونه=
آتش=من امروز کاری ندارم. 
سپهر=منم. بریم بیرون؟ _آتش=آره کجا بریم؟ _سپهر تیشرتشو بیرون آورد=حالا برو آماده شو.. ،لباساشونو پوشیدن و سوار موتور سپهر شدن. آتش=پشت سر سپهر نشستم و موتورو روشن کرد وقتی حرکت کردیم بوی ادکلنی که زده بود خورد تو صورتم منم دستامو دور کمرش حلقه کردم و سرمو تو گودی گردنش فرو کردم وقتی سرمو بلند کردم دیدم باد داره مو های سپهر رو به رقص در میاره واقعا مثل یک الهه میدرخشید.. 
سپهر=آتش؟ آتش؟ کجایی؟ 
،آتش=بله بله صدام زدی؟ _سپهر=آره جنابعالی تو آسمونا سید میکردی کجا بریم؟ _آتش سرشو تکون داد=بریم گیم نت؟ 
_سپهر =باشه محکم بچسب. 
_گیم نت=
آتش یک بازی انتخاب کرد
ادامه پارت=
آتش پشت دستگاه ایستاد=شرط بندی! _سپهر =باشه! _آتش=اگر من بردم وقتی رفتیم خونه باید دو ساعت کمرمو ماساژ بدی! 
_سپهر آروم خندید=باشه! اگر هم من بردم باید کسیو که از ته قلبت عاشقشی رو ببوسی! _آتش=پدر هرچی شرطه در آوردی! _سپهر*=با آتش شروع کردیم.. دور اول آتش برد، دور دوم من بردم و رسیدیم به دور آخر و سرنوشت ساز.. سر لحظه حساس آتش یک حرکت زد و بازی به نفع اون تموم شد.. آتش دو متر پرید بالا و داد زد من بردم.. _سپهر=باشه کل کره زمین فهمیدن.. _آتش قهقه بلندی زد=باید دستای خودتو آماده کنی.._ سپهر=باشه، شامو بریم رستوران؟ _آتش=باشه اما تو پولو حساب کن! _سپهر =اوکی! 
پایان پارت شانزدهم..
دیدگاه کاربران  
0/2000

جدیدترین تاپیک ها:

تقویت مهارت های داستان نویسی جزئیات بیشتر اینجا کلیک کنید.