با کل کلاس ایسکای کردیم:به جای اینکه سگ پادشاهی بشم تصمیم گرفتم نابودش کنم! : 3

نویسنده: jabbar

وقایع خیلی سریع پشت سر هم و بدونه اینکه من بتونم نسبت به اونا واکنش تاثیر گذاری داشته باشم اتفاق میافتادن ولی این باعث نشد تا عطش من برای کسب اطلاعات کم بشه.

نمیدونم به چه دلیل اما از وقتی که من مقام اشرافی داشتم میتونستم از یه سری مکان ها بازدید کنم که کتابخونه هم یکی از اونها بود.

طبق اطلاعاتی که از کتابخونه بدست اوردم من توسط جادوگرا به یه کشور به اسم اکلیر احضار شده بودم.

اکلیر،کازار،لاپیا،اودور،پلریا،تجرنت،همپل و نرون هشت کشور بودن که قاره سویرا رو تشکیل میدادن و در بین اونها اکلیر کوچکترین کشور و تنها کشور بود که به دریا دسترسی نداشت ولی قضیه به اینجا ختم نمیشد؛ علاوه بر این اکلیر یه کشور بود که توسط رشته کوه ها محاصره شده بود و از چهار تا کشور که با اونا مرز داشت فقط از جنوب غربی و شمال غربی به پلریا و از شرق به همپل راه داشت و هیچ راهی از شمال به پادشاهی تجرنت و از جنوب به امپراطور نرون وجود نداشت.

اما یه چیز اکلیر رو از بقیه کشور های همسایش متمایز می کرد اونم ذغایر غنی از سنگ معدن جادویی بود که یه چیزی تو مایه های نفت تو زمین بود.

اقتصاد اکلیر مبتنی بر معدن های سنگ جادویی زیادی بود که تا چند سال قبل پادشاهی با فروش سنگ معدن اونا به کشور های دیگه میتونست سود زیادی بدست بیاره اما تو چند سال اخیر پلریا و همپل اجازه خروج این سنگ معدن ها رو به اکلیر نمیدادن تا اکلیر اون رو بی یک بیستم قیمت به اونا بفروشه؛ سیاست خصمانه ای که اکلیر رو تو تنگنا قرار داده بود؛ چون اکلیر نه راه دیگه ای برای درامد داشت و نه سازکاری که بهش اجازه بده این سنگ معدن رو فراوری کنه، از این جهت اقتصاد اکلیر هر روز و بیشتر در حال فروپاشی بود.

ولی یه پیز جالب در مورد اکلیر وجود داشت اکلیر تو زمان اون خودش ده برابر الان وسعت داشت اما به دلیل سقوط امپراطوری قبلی و تجزیه به چیزی که الان هست تبدیل شد "پادشاهی اکلیر" اما تقسیمات کشوری هنوزم مثل یه امپراطوری اداره میشه.

اکلیر الان متشکل از سینزده ایالته که هر کدوم به تعدادی حاکمیت یا حاکم نشین تقسیم میشه که یه حاکم اونو اداره میکنه که هر حاکم نشین به تعدادی بخش تقسیم میشه که هر بخش رو یه بخشدار اداره میکنه.

اینجور که از حکم شاه پیداست شاه تمام بخش هایی که در شرق رودخونه ناگراج نابود شدن که متشکل از هفده بخش هست رو به عنوان یه حاکم نشین تعریف کرده و اونو به من سپرده.

اما موضوع دیگه نیروی نظامی اکلیره که چند بخش تشکیل شده
محافظان سلطنتی یا گارد سلطنتی، ارتش های محلی، ارتش اصلی، گارد پالادین و ماجراجوها.

گارد سلطنتی یه نیروی نظامی نخبه هستش که از بهترین شوالیه ها تشکیل شده و فقط یه وظیفه داره حفاظت از قصر سلطنتی و جان پادشاه.

ارتش های محلی به نیرو هایی گفته میشه که فقط تحت امر مقام های سیاسی هستن و فقط از اونا دستور میگیرن اما در صورت فراخوان شاه موضف هستن دستورات شاه رو انجام بدن.

و اما ارتش اصلی که از چند قسمت تشکیل شده:
سپاه چادوگران: سپاه جادوگران به جادوگر هایی گفته میشه که در خدمت سپاه جادوگر هستن و اطلاعات دیگه ازشون در دسترس نیست چون یه نیروی بسیار نخبه هستن.

رتش هوایی: اسمش ارتش هوایی اما خیلی کوچیک تر از این حرفاست متشکل چند کشوی هوایی که با جادو کار میکنن و ساخت امپراطوری نرون هستن و واحد اژدها که از اژدها های رام شده تشکیل شده.

سپاه رزمندگان: سپاه رزمندگان به نظر من بیشتر از بخش های دیگه به یه ارتش شبیه هست و نیروی زمینی تعریف میشه متشکل از سربازان و شوالیه ها و ژنرال ها.

گارد پالادین:گارد پالادین یک نیروی زمینی بسیار نخبه و نیرومنده که از پالادین های معبد تشکیل شده و بسته به دستور رهبر روحانی هر کاری انجام میدن.

ماجراجوها: این نیرو صرفا نظامی نیست و هیچ وابستگی ای به هیچ نیرو یا شخصی نداره ماجراجوها افرادی هستن که تحت کنترل انجمن های خودشون کارهایی که بهشون محول بشه رو انجام میدن و هر کسی میتونه ماجراجو باشه، ماجراجو بودن مزایا خوبی داره مثل استفاده رایگان از دروازه های تلپورت و خیلی چیزای دیگه به زبون ساده اونا یه سری مزدور هستم که برای پول هرکاری انجام میدن.

اما این همه چیزایی نبود که از اکلیر و این جهن فهمیدم، تو این دنیا یه فناوری مادویی وجود داره که با استفاده از اون میشه افراد رو به این دنیا احظار کرد.

همه پادشاهی ها همیشه این کار رو انجام میدن و افراد احظار شده رو مورد استسمار قرار میدن.

برام سوال بود که چرا پادشاهی اکلیر هر سال این احظار رو انجام میده و جوابش رو پیدا کردم، در این دنیا دو نوع فناوری جادویی که میتونی افراد رو مابه جا کنه وجود داره فناوری اول همون جادویی هستش که من باهاش به این دنیا احضار شدم و اما جادوی دوم جادویی عستش که این توانایی رو داره که یه جادو بین مکان مختلف ایجاد کنه مثل تلپورت بین شهر ها و حتی سیارات.

درسته سیارات، کشور های این دنیا همیشه در حال جنگ و قارت دنیا های دیگست و در این راه بعضی وقتا با هم درگیر میشن اکلیر هم ااز این قاعده مثتسنا نیست و همیشه سر این منابع میجنگه و احضار ها رو هم به همین دلیل انجام میده، هر سال یه نیرو تازه نفس میتونه داشته باشه که علاوه بر قدرت زیادی که دارن کورکورانه از هر دستوری پیروی میکنن.

همینطور تو این دنیا انسان فقط از یه نژاد تشکیل نشده پریون کوتوله ها دورگه ها و بسیاری نژاد دیگه که تو این دنیا زندگی میکنن اما تو قاره سویرا که تحت حاکمیت انسان هاست دیگر نژاد ها قدرت چتدانی ندارن.

و اما در مورد منطقه ای که من حاکمش شدم احتمالا من بهترین گزینه برای پادشاهی هستم. بدونه هیچ قدرت جادویی و کم ترین خطر پادشاهی میتونه بعد از اینکه شهر ها رو باز سازی کنم من رو به راختی حذف کنه حدس میزنم سارا هم برای زیر نظر داشتن من تائین شده.

الان که دارم این متن رو مینویسم مثل گذشته هیچ هدفی تو زندگیم ندارم اما میخوام خودم رو به دست سرنوشت بسپارم.

اخرین ممله رو هم نوشتم و بعد کل متنی رو که روی چند صفحه نوشته بودم روی شعله اتش شمع گرفتم تا کاملا سوخت.

صبح روز بعد باید از عازم بلورین میشدم سرزمینی که به عنوان حاکمش منصوب شده بودم. 
دیدگاه کاربران  
0/2000

جدیدترین تاپیک ها:

تقویت مهارت های داستان نویسی جزئیات بیشتر اینجا کلیک کنید.