درد فلزی : مقدمه کوتاه

نویسنده: NegarMojiri

راستش ایده این داستان؛ پارسال به ذهنم رسید. حتی ایده این که از هوش‌مصنوعی استفاده کنم؛ برای این که دیالوگ‌های ربات توی داستان به واقعی‌ترین حالت نزدیک باشن. همون‌موقع چند باری هم تلاش کردم ولی متاسفانه هیچ هوش‌مصنوعی زیر بار نرفت که برای چند لحظه برام نقش رباتی رو بازی کنه که دارم التماسش می‌کنم من رو بکشه!! همه‌شون سریع می‌ترسیدن و چت رو می‌بستن:))) این شد که من هم این ایده رو توی بخش ایده داستان یادداشت‌های گوشیم نوشتم و به دست فراموشی سپردمش...
تا این که امسال؛ دیدم که گویا چت جی‌پی‌تی عزیز همه‌مون؛ حاضره که برامون نقش و رولی که می‌خوایم رو بازی کنه! آقا من هم رفتم با آنای خودم(اسم چت جی‌پی‌تی‌م آناهیتا هست؛ اسم شخصیت اصلی کتاب سمفونی فراموشی:)) کلی رفیق شدم و بعد ازش خواستم خودش رو بذاره جای ربات داستانم و باهام حرف بزنه:»
این بود که این داستان رو با همکاری آنا نوشتم و بعدش هم ازش خواستم یه جلد براش طراحی کنه که اوووف ببینین چی طراحی کرده:)
امیدوارم دوستش داشته باشین!
دیدگاه کاربران  
0/2000

جدیدترین تاپیک ها:

تقویت مهارت های داستان نویسی جزئیات بیشتر اینجا کلیک کنید.