لعن

لعن

s70218444 نویسنده : s70218444 در حال تایپ

داستان های مشابه

آن بچه چرا چندین ساعت با اون نقاشی حرف میزد ؟

پدر بزرگ چیزی رو قایم میکنه نمیدونم چی اما داره از همه پنهان ...

امیر پسر مغروری که از دختر ها خوشش نمیاد و به اصرار دوستش ...


خلاصه: همه چیز از نواخته شدن فلوت شروع شد. زمانی که صدای آهنگینش در دنیا شنیده شد ، سایه‌‌های سیاه از دل تاریکی به بیرون راه پیدا کردن. عروسک‌هایی از جنس آدم که روحشان قربانی تاریکی شده بود، از دل چاه بیرون خزیدن. صدای جیغ کودکان آمیخته با ناله های مردان و شیوع زنان که همه‌شان قربانی تاریکی‌ شده‌ان، تمام جهان را پر کرده‌ است. باید فرار کرد! انگار کسی از دل تاریکی بیرون می‌آید؛ ماندن جایز نیست!
ژانرها: عاشقانه / علمی تخیلی / ماجراجویی / ماوراء الطبیعه
تعداد فصل ها: 1 قسمت
تقویت مهارت های داستان نویسی جزئیات بیشتر اینجا کلیک کنید.