مارشمالو : سفر به اقیانوس
10
14
2
8
یک روز تو لباس غواصی میپوشی و در دریا سیرجه میزنی و به اعماق اقیانوس میروی
به ته اقیانوس میرسی که یک بطری شیشه ای پیدا میکنی و آن را برمیداری و به طرف ساحل شنا میکنی. در بطری را باز میکنی و نامه را در میاری و باز میکنی که یه مارشمالو تو بغلت می افته و تو آن را برمیداری و نامه را میخوانی:
سلام به کسی که این نامه را پیدا میکنه
من سرطان دارم و در جزیره ای گیر افتادم و بزودی خواهم مرد.
من میخوام نصیحت کنم میشه!!!! آخه همه منو نصحیت میکنن ولی من تا الان کسی را نصیحت نکردم!!!
من که میمیرم و مهم نیس بدونی من کیم!!!!!
یه نصیحت میکنم تا میتونی شاد و خوشحال باش میدونییییی چرا؟!!!
چون اتفاقات بد می افتن تا اتفاقات خوب ظاهر بشن!!!!!
برای هیچ چیز و هیچ کس گریه نکن چون هیچی تو این دنیا دائمی نیست!!!1
ناراحت نباش چون بعضی وقتا که فکر میکنی یه چیزی برات خوبه در اصل برات خوب نیست چون تو قراره بهترین باشی نه خوب!!!!
من دیر فهمیدم و باعث شد سرطان بگیرم و تو این جزیره گیر بیفتم و تنها بمیرم!!!!
قدر خونه و خانواده ات را بدان باشه!!!!!
هیچ وقت هیچ کسی را قضاوت نکن باشه!!!!
این مارشمالو برای تو!!!!
یک ناشناس
1999/09/09
و تو مارشمالو را میخوری و به خانه بر میگردی!!!
SARAH_SMITH