یعنی می تونه نویسنده این نامه آقای مجد باشه؟ولی نه اون خیلی پرو هست اگه حرفی داشته باشه رو در رو حرفش رو میزنه
نگاه نامه کردم و ادامه آن را خواندم
(همیشه مشتاق دیدن حالت های مختلف از تو بودم دیدن چهره خندان،شاد،عصبی،مضطرب و شاکی من از همه بیشتر چهره شاکی که به خودت می گیری رو دوست دارم )
این دیگه خیلی... ولش کن ادامش رو بخونم
(من همه این چهره ها را دیده ام ولی دیدن این رفتارت برای من عجیب و زیبا بود حالا من یک سوال از ناجی گنجشک ها دارم شما که انقدر مهربونید و دلتون برای گنجشک میسوزه چرا دلت برای کسی که ۴سال عاشقته نمی سوزه؟)
با چشم های درشت شده به نامه نگاه کردم بعد نشستم و لبخندی زدم
_بابا این نامه سر کاری هست وگرنه من خیلی تیزم هر کس نگاهم کنه سریع متوجه میشم اره
العان دیگر وقت کلاس آخرم بود همه چیز را جمع کردم و داخل کیفم گذاشتم و نامه رو هم مچاله کرده و در سطل زباله انداخته و به کلاس رفتم با دیدن یکی از دوستانم در کلاس لبخندی عمیق بر لب هایم نشست و با دیدن اینکه برایم جا گرفته است لبخندم عمیق تر شد
با خوش حالی سمتش رفتم و روی صندلی که برایم جا گرفته بود نشستم
شبنم:سلام خانم شاه رو بند چه خبر
شبنم نگاه اطرافم کرد و بعد در چشم هایم زل زد
شبنم:پس خانم کارگر کجاست نکنه رفته بنایی؟
_انقدر فامیلش رو مسخره نکن آهش دامنت رو میگیره و فامیلی شوهرت کارگر میشه ها
شبنم:شوهر باشه فامیلیش کارگر باشه
ببین من با کیا هم نشین شدم
سری از روی تاسف تکان دادم که استاد وارد شد و ما به احترامش ایستادیم در طول کلاس درس همش داشتم به کسایی که ممکن هست این کار و بکنن فکر می کردم اما همه مظنون هایگ با آوردن دلیل قانع کننده تبرئه می شدند و این باعث عصبانی شدن من می شد
وقتی کلاس تمام شد سریع از شبنم خداحافظی کردم و به امید یک نامه دیگر به سمت مکان خلوتم رفتم تا بفهمم کی من رو سر کار گذاشته اره باید بفهمم
وقتی به مکان مخفی ام رسیدم سریع سمت بوته گل رفتم و همانطور که فکر می کردم یک سر کاری بود و العان خبری از نامه نبود پس خوش حال و خندان سمت خانه رفتم.
روز بعد قبل از اینکه کلاسم شروع بشه سمت مکان مخفی ام رفتم تا اونجا بشینم و نقاشی ام را تمام کنم و بعد سر کلاس بروم و برگردم بعد غذا بخورم
رفتم در مکان مخفی ام سر جای همیشگی نشستم و مداد و دفترم را در آوردم و خود را آماده کشیدن کردم که دوباره متوجه نامه ای در بوته رز شدم
از جایم بلند شدم و نگاه اطراف کردم اما کسی نبود مردد نگاه نامه کردم برش دارم؟نه برش نمی دارم
ولی من...آه یا شانس یا اقبال برش می دارم نامه را برداشتم و نوشته رویش را خواندم
(تقدیم به بی رحم ترین ناجی گنجشک ها)