سایه ای درونم نجوا میکند :  از نفس افتاده

نویسنده: delroba_ahmadvand

هیچ‌کدوممون حرفی نمی‌زدیم. سکوت بینمون سنگین شده بود، از اون سکوتایی که آدمو له می‌کنه. سارا با نگرونی کنارم راه می‌رفت و هی نیم‌نگاهی بهم می‌نداخت. سامم چند باری خواست چیزی بگه، ولی از قیافه‌م فهمید الان وقت حرف زدن نیست. خودش ساکت شد.
تمام راه، اون تصویر لعنتی دست از سرم برنمی‌داشت. هنوز صدای اون مرده تو گوشم می‌پیچید که با یه لحن عجیب صداش زد: "ماهرو..."
نفسم می‌رفت و برمی‌گشت، ولی سنگین... اون‌قدری که دلم می‌خواست بشینم یه جا و نفس نکشم اصلاً.
تا رسیدیم در خونه، سارا اصرار کرد باهام بیاد بالا، ولی نذاشتم. دلم فقط تنهایی می‌خواست. سامم با اکراه گفت باشه، ولی موقع رفتن یه لحظه وایساد، نگام کرد و آروم گفت:
«اگه یه وقت چیزی شد، فقط یه پیام بده، باشه؟ من و سارا هستیم.»
سرم‌و تکون دادم. کلید‌و چرخوندم، در‌و باز کردم و بدون اینکه حتی پشت سرم‌و نگاه کنم، رفتم تو.
خونه ساکت بود. همون‌طور که می‌خواستم. رفتم تو اتاق، پرده‌هارو کشیدم و با یه نفس سنگین نشستم رو تخت.
چشم‌هامو بستم...
یه لحظه هم نکشید که اون حس لعنتی برگشت. سرد... عجیب... مثل اینکه از تو دل یه کابوس بیدار شده باشم.
ولی این‌دفعه فرق داشت. تصویر واضح‌تر بود. صدای نفس‌نفس زدن، بعدش صدای سنگ‌ریزه‌هایی که زیر چرخ ماشین له می‌شدن. یه نفر محکم جلوی دهن یه دختر‌و گرفته بود... ماهرو...
موهاش زیر نور چراغ ماشین برق می‌زد. چشم‌هاش از ترس می‌سوخت. چند تا سایه دورش بودن. پسرا... همونایی که خندشونم آدم‌و می‌ترسونه.
ماهرو تقلا می‌کرد. کشیده می‌شد رو زمین. گریه‌ش خفه بود ولی دلم‌و می‌لرزوند. دلم می‌خواست فریاد بزنم، بدوم طرفش، بکشمشون کنار... ولی نمی‌تونستم. فقط نگاه می‌کردم. انگار قفل شده بودم. گیر افتاده بودم تو یه چیزی که نه شروعش دست من بود، نه تموم شدنش.
یهو تصویر محو شد. فهمیدم روی زمینم. نمی‌دونم کی از تخت افتادم. نفسم بالا نمیومد، دست‌هام می‌لرزیدن. موهام پخش‌و‌پلا شده بودن رو صورتم.
زیر لب گفتم:
«چرا؟ چرا اینا رو نشونم می‌دی؟ ماهرو... تو کی هستی؟ چرا من؟»
ولی جوابی نبود. فقط سکوت. یه سکوت سنگین... که داشت خفم می‌کرد.
داشتم نفس‌نفس می‌زدم، هنوز روی زمین بودم، عرق سرد از پیشونیم چکه می‌کرد. یه‌جوری شده بودم که انگار دیگه نمی‌دونستم خوابم یا بیدار. چشم‌هام به یه نقطه خیره مونده بودن که درِ اتاق یهو باز شد.
دیدگاه کاربران  
0/2000

جدیدترین تاپیک ها:

تقویت مهارت های داستان نویسی جزئیات بیشتر اینجا کلیک کنید.