تو را در آینده خواهم دید

تو را در آینده خواهم دید

fateme_zahra_etedali نویسنده : fateme_zahra_etedali در حال تایپ

داستان های مشابه

پرچم ها سقوط کردند. سربازها کشته شدند و اراده مردم ادریا ...

داستان دختری به اسم گلاسا که یکی از دوستای قدیمیشو به اسم ...

دسته آخر قلب فرشته... مهتاج آغوشی شد که... آغوش شیطان بود

یونا دختری ۱۵ ساله است . او وارد یک مدرسه طبقاتی می شود و دوستانی پیدا می کند. او و دوست صمیمی اش جانا، در کتاب تاریخ خود ، با یک عکس مواجه می شوند که مربوط به زندگی قبلیشان است . آنها برای نجات زندگی خود و نجات عزیزانشان به زندگی قبلی خود سفر می کنند . اما سوال اینجاست که آیا آنها می توانند به احساسات خود غلبه کنند و این زندگی را نجات دهند ؟
ژانرها: داستان تاریخی / عاشقانه
تعداد فصل ها: 1 قسمت
تقویت مهارت های داستان نویسی جزئیات بیشتر اینجا کلیک کنید.