چشمانی به دنبال من

چشمانی به دنبال من

asma_abbasi1715 نویسنده : asma_abbasi1715 در حال تایپ

داستان های مشابه

امیر و پدرش باید برای تولّد مادرش به روستا بروند،امّا اتفاقی ...

یک عکس، یک بلیت، و نوایی فراموش‌ شده… لیا به تئاتری متروک ...

صدای زنگ یتیم خانه مگنت به صدا در می آید . آقای والس با دوچرخه ...

((نمی دانم چرا تمام نگاه ها به من بود، یعنی آنها در مورد من چه فکر می کردند..))
ژانرها: داستان کوتاه
تعداد فصل ها: 1 قسمت
تقویت مهارت های داستان نویسی جزئیات بیشتر اینجا کلیک کنید.