بهار بارانی عشق: ?
روزی که باران آرام بر خاک روستا بارید، دلهایی جوان بیصدا به هم گره خورد. کیان و آرزو، در دل مهربانی طبیعت، قصهای عاشقانه آغاز کردند؛ قصهای که در سایهی حسادت شکوفه نزد، اما با نور وفاداری و گرمای دلها به بار نشست. این روایت، زمزمهی عشقیست که در قطرات باران متولد شد و در بهار دلها جاودانه ماند.