خیاطی مولر

خیاطی مولر : خیاطی مولر

نویسنده: flowme

پدر و دختر هر شب موقع خواب با هم کلنجار داشتند. 
دختر سوال هایی داشت که پدر جوابش را نمی دانست. 
البته منشأ سوال ها خود پدر بود، ککی به تنبان دختر می انداخت، بلکه نگاهش از بیرون و دیگران منقطع، و به درون و خودش معطوف شود ... اما بلد نبود. 
تا اینکه فکری به ذهنش رسید، به دختر گفت: برو نخ و سوزن را بیاور، تا بلکه از پس شب بیداری، پاسخ سوال نیز پیدا شود ... 
با سرعت دست (بدون اینکه دختر متوجه شود)، نخی کوتاه برای خود و نخی بلند برای دختر برید و هر دو مشغول دوختن شدند.
حین دوختن به دختر گفت: تو خود می دانی شغل ما خیاطی با روش مولر است. این روش همچون روش گرلاوین نیست که الگوها یکدست و استاندارد برای مشتریانی با سایز بدن استاندارد باشند، بلکه به دلیل کج و کوله بودن مشتریان بر اثر چاقی یا ... ، پارچه باید مطابق اندام مشتری بریده و دوخته شود.(من حیث لایحتسب)
حال با اینکه مشتری خودش این را می داند، چرا کمتر سراغ ما می آید و برای یک برند مشهور سر و دست می شکند؟ 
دختر گفت: چرا؟!
پدر گفت: پاسخ روشن است، مُخِ مشتری را می زنند، و با تبلیغات پرحجم برایش نیاز جعلی می سازند، و برای کرور کرور انسان مقلد در استفاده از این لباس جایزه تعیین می کنند ... و در نهایت از این آب گل آلود ماهی می گیرند. 
جوابت را دادم و برای اینکه بدانم گِل لَقَد نکرده ام و خوب شیر فهم شده ای بگو چرا من زود دوختم و تو در دوختن کندی؟ 
دختر با خمیازه پاسخ داد همانطور که هنگام خوردن پیتزا، تو را با تبلیغات پرحجم به قصه گویی مشغول می کنم و موقع قصه گوییِ خود، می گویم: دِق کرد مُرد.!!!!!
دیدگاه کاربران  
0/2000

جدیدترین تاپیک ها:

تقویت مهارت های داستان نویسی جزئیات بیشتر اینجا کلیک کنید.