سال ۲۰۵۰ میلادی است. 
بشر موفق شد دستگاهی برای تجزیه و تحلیل صدا اختراع کند. 
کاوشگران فضایی، فرکانس های غیرمعمولی را ضبط کردند. 
پس از آنالیز، مشخص شد این صدا متعلق به دو فرشته است به نام هاروت و ماروت. 
اداره ممیزی (سانسور) صدا را بررسی کرد و چون دید عاری از هرگونه ایدئولوژی (آرمانگرایی) است، اجازه نشر داد. 
بشرح ذیل: 
هاروت: آیا بشر از اول 6 و 8 می زد؟ 
ماروت: متوجه منظورت نشدم؟ 
هاروت: خاطرت هست قبل از اینکه بشر، آدم بشه (به پیغمبری مبعوث بشه) تو بهشت در جاودانگی بود، و به وعده و فریب رقیبش (شیطان از اجنه) برای جاودانه شدن، از درخت ممنوعه بالا رفت. 
آخه کدوم موجود عاقلی، سرمایه ی نقد خودشو، با وعده ی نسیه عوض می کنه؟ 
ماروت: چرا تلویحی و تو لفافه حرف می زنی؟ به طرف انگ خنگی زدی دیگه؟ درسته؟ 
هاروت: تصحیح می کنم ... منهای معدود انسان های زبل (اعم از خوب یا بد) که از آزمون و محک سربلند بیرون اومدن و حسابشون جداست، الباقی همه خنگن. 
ماروت: بی راه هم نمی گی، بشر، تا یادم میاد، سالهاست داره درس می خونه ... 
اول به صورت شفاهی (دوره پیشاخط)، 
بعد به شکل خط و کتابت، 
بعد ازون با رسانههای جمعی چاپی و آنالوگ، 
سپس با انقلاب دیجیتال و کامپیوتر، 
و بعدش با اینترنت و پورتالهای اطلاعاتی، بلاگ ها، انجمن ها، 
و نیز با وب ایستا ۱ و وب معنایی ۲ و وب تعاملی ۳ و شبکههای اجتماعی؛ 
و همچنین با گوشی های هوشمند و ویدئوهای اولیه اِی آر، و واقعیت مجازی وی آر و واقعیت افزوده؛ 
و آنگاه با متاورس و دستیارهای هوش مصنوعی و اقتصاد توکنی و تولیدخودکارمحتوا، 
و در نهایت با اینترنت اشیاء و واقعیت ترکیبی، 
نتیجه اینکه باکلاسه و از سواد تکبعدی به سواد فراگیرِ چندحسی و هوشمند، متحول شده. 
 هاروت: با این همه سواد، بازم کارهای عجیب غریب ازش سر میزنه؟!!. 
دم از حراست از منابع طبیعی می زنه ولی به نابودی طبیعت کمر همت بسته و باعث تغییرات اقلیمی زمین شده. 
قرار بود با فناوری اطلاعات و ارتباطات، جهان رو به "دهکده جهانی" تبدیل کنه و اطلاعات رو در دسترس همه قرار بده. اما در عمل، منجر به ایجاد شکاف دیجیتال عمیقی شده به نحوی که اطلاعات ساختاریافته (مگادیتا)، مخفی و اطلاعات خام (خرده فرهنگ)، در دسترسه. 
با دستکاری ژنتیک در گیاهان، جانوران و تاحدودی انسان، تعادل چرخه های زیست محیطی طبیعی رو به هم زده. 
با انتشار انبوه اطلاعات، منجر به سردرگمی، انتشار گسترده اطلاعات نادرست (فیک نیوز) و ایجاد پژواکهای فکری شده،
و به جای افزایش خرد جمعی، جوامع قطبی تر شدن و حقیقت جاشو داده به واقعیت توافقی. 
با فناوری های ردیابی و نظارتی، به حریم خصوصی هم نوعانش نفوذ کرده و اونها رو تحت نظارت دائم قرار میده. 
به کمک علم و راه حل های سریعش (مانند آنتی بیوتیک ها، غذاهای فرآوری شده، حمل و نقل در دسترس) زندگی رو آسونتر کرده، اما با این کار باعثه کاهش تاب آوری جسمی و روانیش شده. 
در برابر بیماریها ضعیفه، در معرض چاقی و بیماریهای متابولیکه و مهارتهای حل مسئله ابتدایی خودشو از دست داده و دچار وابستگی مفرط شده. 
با اون همه هوش و استعداد، از ریزترین تا درشت ترین کارهاشو باید از هوش مصنوعی بپرسه (بهش معتاد شده). 
راست راست دروغ میگه، بعدش از هرچی بخوای مایه می زاره تادروغشو لاپوشونی کنه. 
تو بوق و کرنا کرده که آزاده، ولی بی شمار متولی و آقا بالاسر داره (بدلیل وابستگی، به خیلی ها باید حساب پس بده). 
وقتی گشنه هست ادای سیرها رو در میاره، وقتی سیره مثل گداها رفتار می کنه. 
همسرش پیششه ولی سرش تو لاک یکی دیگه است (اونم به صورت مجازی!). 
می گه نگاه جنسیتی نداره ...ولی انصافا اینو راست می گه، چون از جنس مخالف بی خیال شده و به خودآزاری، دیگرآزاری و حیوان آزاری رو آورده؟!. 
ازهمه بدتر ... پیشنهادهاش (به زور بمب اتم و هیدروژنی و سوپر بمب) طوریه که نتونی ردش کنی ... وخنده دار اینکه بازم احساس امنیت و بازدارندگی نداره؟! 
ماروت: خبر داری؟ این آخر آخرا پاشو کرده تو کفش خدا ... برای توجیه، از اون هم مایه می زاره. 
هاروت: زکّی ... این یکی رو نجستی ملخک ... بلکه رو دستی ملخک ... 
سکانس آخر این فیلم دیدنیه، قراره از جایی که فکرشو نمی کنه رکب بخوره. 
«او» این بخش از سناریو رو به کسی رو نکرده («ذخیره» ی خدمات پشتیبانی پس از فروشه) تا اگه لازم شد بازنویسی کنه. 
ماروت: یعنی این روایت مسکوته؟ 
هاروت: تو چی فکر می کنی ...؟