واژه هایی که نفس میکشند : عنوان

نویسنده: Oshin1111

قلبم تشنه لمس شدن توسط واژه‌هایت است،
واژه‌هایی که مثل بارانی آرام، ترک‌های روحم را پر می‌کنند.
نوازش صدایت، همانند نسیمی‌ست که از میان باغی متروک می‌گذرد
و در هر قدم، پژمردگی را دوباره زنده می‌کند.
وقتی دستانت را در دستم می‌گذاری،
گویی که شعله‌ای پنهان را بر سینه‌ام می‌نشانی،
شعله‌ای که نمی‌سوزاندبلکه می‌بوسد.
و آنگاه که چشم‌هایت در اعماق روحم فرو می‌روند،
احساس می‌کنم که قلبم را از قفس سینه بیرون کشیده‌ای، 
نه برای بریدن، بلکه برای آنکه بی‌پرده در آغوشش بگیری.
و در همان لحظه می‌فهمم،
که اگر روزی نگاهت را از من بگیری،
من دیوانه‌وار تمام جهان را به آتش می‌کشم
تا دوباره در شعله‌هایش تصویر چشم‌هایت را
پیدا کنم.
دیدگاه کاربران  
0/2000

جدیدترین تاپیک ها:

تقویت مهارت های داستان نویسی جزئیات بیشتر اینجا کلیک کنید.