پیوسته در «مقایسه» بود، غافل از اینکه «قیاس»، نسبت معکوس با «رضایت» دارد.
معیار موفقیتش را نه براساس استعدادهای خودش، بلکه براساس موقعیت، شرایط و استعداد دیگران می سنجید.با همین «مقایسه» بود که رقیبِ پدرش(ابلیس)، از درگاه رانده شد (رقیب از جنس آتش بود و سجده بر خاک را قبول نداشت).
با همین «قیاس» برادرش قابیل، دستش به خون برادر دیگرش هابیل آغشته شد.شیث در فقدان برادر مرحوم (هابیل) و برادر آواره و سرگردان(قابیل) غمگین و آزرده بود، که مادر کنارش نشست و گفتگویی بین شان درگرفت:
حوا: چه چیز خاطرتو مکدر کرده که اینطور پریشانی؟
شیث: روزی نیست که دریغ و حسرت رو تو چهره شما و پدر نبینم ...
کجای کار ما اشکال داشت که از اون آرمانشهر با اون همه امکانات تبعید شدیم به این خراب شده (زمین)؟
حوا: این قصه سر دراز داره ... ولی اونجایی که به کار این احوالت میاد رو برات میگم ...
وقتی به دنیا اومدی خوب که دقت کردم شکمت با هر دم و بازدم بالا پایین می شد و بعد از چند مدت این کیفیت نفس کشیدن از یادت رفت. به همین طریق، استعدادهایی که باید فعال بشن در بزنگاه در دسترس نیستن؛ به عوضش استعدادهایی که نباید فعال بشن در بزنگاه در دسترس میشن.
شیث: این موضوع چه ربطی به سؤالم داشت؟
حوا: من و پدرت وقتی در طوفان هیجانات قرار گرفتیم (بزنگاه) بر اثر «عجله و شتاب» فقط به اونچه می خواستیم توجه داشتیم (استعدادی که نباید فعال بشه)؛ فارغ از اینکه کسی یا کسانی باشن (رقیب) ما رو فریب بدن یا دست بندازن ...، این دست خودمون بود، به جای «عجله» می رفتیم سراغ «درنگ و صبر» (استعدادی که باید فعال بشه)
نکاتی رو قبلا به ما گفته بودن و باید به «گوش» جان می شنیدیم (درک موقعیت، محدودیت و حد و مرز)
و «چشم» هامون رو خوب باز می کردیم و اندازه ی ظرف استعدادهامونو پیدا می کردیم (درک تقدیر)
و با «دل» و جان به «جانمایی» نداشته ها و داشته ها می پرداختیم (درک ترکیب) ...
اگر این اتفاق می افتاد ... ، در بزنگاه «مقایسه» برای آنچه داشتیم به «رضایت» تن می دادیم،
و برای آنچه نداشتیم «رشد» را (به همان ترتیبی که گفتم) «انتخاب» می کردیم.
شیث: این راهکار چگونه به ذهنت رسید؟
حوا: من و پدرت در کلاس درس «او» بودیم، ضمن تعلیم اسم هایش آموختیم.
شیث: میشه «حد و مرز» رو بی خیال شد؟
حوا: وقتی به «بازی» مشغولی هر کاری دلت خواست انجام بده ... مسؤلیتش رو بپذیر و هزینه اش رو بپرداز ...
چون ظرفی ساخته نمیشه که با مظروف جور دربیاد ...
و جای «رضایت» و «رشد» به هم می خوره ...
و دور بی پایان «مقایسه» شکل می گیره.
با نگاهی به آیه ۲۳ سوره ملک