ابر چشمان من است

ابر چشمان من است

vida_opss نویسنده : vida_opss تمام شده

داستان های مشابه

دسته بادکنکی از ماشین عروس وسط چهارراه جدا میشود و ....

چگونه میتوان غم را نوشت ؟اندوه را نشان داد و درد سینه امان ...

به خودم امدم انگار تویی در من بود تمامم وقف چشمان مستش گویی ...

باران چشمه ای است روان
اما نه از ابر ، بلکه از چشمانم
ژانرها: دلنوشته
تعداد فصل ها: 1 قسمت
تقویت مهارت های داستان نویسی جزئیات بیشتر اینجا کلیک کنید.