رفتم پایین دیدم همه نشستن دارم میلمبونن!
رفدم طرف بچه ها تا دیدنم شروع کردن صب بخیر گفتن
ع شانس منم تنا جایی ک خالی بود رو ب روی آراد بود
ناچار رفدم نشسم ناچار بودم ناچار بفمید
تا آخر صبونه بش نیم نگاهم نکردم البته اونم همچین میلی نداش ! ب کتف و بالم ! والا
بعد از صبونه بچه ها تصمیم گرفتن بریم جنگل
حاضر شدیم رفدیم یکم گشت و گذار کردیم و بعدشم یکم رفدیم خرید کنیم
ی هفته بعد ....
اوف بلاخره این ی هفتع تموم شد !
ت این ی هفته اصن آرامش نداشتم همش حضور آراد بم استرس وارد میکرد لامصب !
حتی ی چیزی خیلی برام باعث تعجب شد آخه دلیلی نداش ؛ ی بار آراد از بغلم داش رد میشد حالا منم پام گیر کرد ب اون یکی پام??
کلا این پام ب اون یکی پام میگ گو نخور ??
اینم نمیدونم واسه من حس ناجی گریش گل کرد کمرم گرف نیوفتم حالا من دقیقا ت حالش بودم ! حاضرم قسم ک ن ولی همیجوری عادی بگم ضربان قلبم شدت گرف شدیییییید ، گرمم شدع بود حسااااابی
سریع پریدم اون طرف بدون نگاه کردن بش ی مرسی آروم گفدم رفدم دنبال کار و زندگیم
اه اه بدم میاد هر موقع این گوریل و میبینم ایجوری میشم امروز دیگ ایشالا ع دسش راحت میشم اخیییش
ی نفس عمیییییق کشیدم تکیع دادم ب در ماشین و بلند گفدم اخییییش بلاخره تموم شد !
ی دفع یکی ع پشتم گف چی ؟!
دقت ک کردم دیدم صدای آرادع
برگشتم خیلی جدی و با اخم گفتم : چیزی نیس ک ب شما مربوط باشع
بعدشم نشسم ت ماشین
حالا داشتم مثع خرررررررر میدروغیدمااااا ! خودع خودع بیشورش بود ک از دسش خلاص میشدم
ع بچه ها قبلا خدافظی کردع بودم قرار بود تران رفدیم بهم سر بزنیم !
وسطای جادع بودم ک دیدم تلفنم میزنگع ! ماشین و زدم کنار تلفن و برداشتم
بله پس چی فک کردید ما قوانین رعایت میکنیم هه ما با کلاسیم احیا داداشام ☺️?
دیدم مامانم دارع عربدع میکشع حنااااا قبوووول شدیییییی
منم اسکلللللل ، در کمال آرامش گفدم گلم چیزی نیس چرا نعره میزنی ی بار دیگ ریپیت کن متوجه نشدم
حالا مامان منم مثعخ طوطی دوبارع : حنناااااا قووول شدیییییی
ی دفعه ویندوزم اومد بالا
چییییییی میشوووخی؟؟؟؟؟
بهترین رتبع رم آوردی خنگول مامان ☺️
جیییییییییییییغ
سعی کردم منطقی باشم و ب کلمه خنگولش ندقتم و ب خل بازیام ادامه بدم
شلههههههههههههه حالاااااا بیااااا وسط ، عاه عاه ، نانای اکبر و کبری نانای اصغرع صغرا نانای نای نانای نای
بیاااااا وسطططط ، عقبیاااااا حال میکنننن؟؟؟جوووون دکتر مملکت و پیدا کردیم عاه عاه
حالا جیگیلی جیگیلی اخماتو وا کن ، حالا جیگیلی جیگیلی ب من نیگا کن
د بیا وسط ، شولولولولولووولوووووو
همیجوری داشتم وسط خیابون خل بازی در میاوردم مردمم اولش با تعجب بد با خندع نیگا میکردن !
بلاخره انرژی های تموم نشدنیمو نیگر داشتم و راه افتادم سمت ترون برا اماده شدن برا دانشگاه هه پ چی فک کردین ما ذوق داریم برا دانشگاه ذووووق!