پاییزی در زندگی ما..

پاییزی در زندگی ما..

maninejatizadedar نویسنده : maninejatizadedar در حال تایپ

داستان های مشابه

+مهشید میدونستی همیشه مجبورم میکنی بخندم ؟ مهشید در حالی ...

در این مرحله خیلی چیز ها قفل است و کلیدش بین دسته کلیدِ شلوغم ...

دخترک کوچکی که به گلخانه مادر بزرگ می رود ...

ساعت های ۱۲ ظهر بود نمیدونستم ثانیه ها چطوری گذشت..
ژانرها: داستان کوتاه
تعداد فصل ها: 0 قسمت
    فصل ها

    فصلی تاکنون اضافه نشده است.

تقویت مهارت های داستان نویسی جزئیات بیشتر اینجا کلیک کنید.