آرامش

آرامش

sadat نویسنده : sadat تمام شده

داستان های مشابه

داستان یه نویسنده مریض که از نامید کردن دنبال کننده هاش ...

تا الان شده برای حس زنده بودن تا مردن بری ؟

مردی با کروات قرمز... 6/10

نور مهتاب با تلاش فراوان خود را از میان برف و بوران به داخل اتاق کشانده بود. او هم مثل من تنها بود. شب های تیره را برای «هیچ‌کس» روشن می‌کرد. همدم آدم‌های ناباب کوچه و خیابان بود. دور افتاده‌هایی مثل من.
ژانرها: تخیلی / داستان کوتاه
تعداد فصل ها: 1 قسمت
تقویت مهارت های داستان نویسی جزئیات بیشتر اینجا کلیک کنید.