در تنهایی

در تنهایی

esoltanian815 نویسنده : esoltanian815 در حال تایپ

داستان های مشابه

وقتی مجبوری برای بدست آوردن بعضی چیزا کاری رو بکنی که فکرشم ...

با هر بار خواندن و بلند کردن صدایش به قطع میتوانستم هرج و ...

تقدیر موجود عجیبی است؛ موجودی بی رحم که نسخه زندگی ما را ...

هلن هر روز خود رو با یک کتاب و یک فنجان اسپرسو بر روی یکی از صندلی های کافه ی مورد علاقه اش به سر میبرد..هر روز بعد از کلاس های دانشگاهش و کارش.با تمام خستگی به کافه میرود غروب دل انگیز خورشید را از پشت ساختمان ها تماشا میکند..در آن کافه هفته ی دوم ماه..و هفته ی سوم ماه روز های دوشنبه بازی مافیا برگزار میشود..و هلن همیشه به همراه آن کتاب و فنجان اسپرسو..به بازیکنان جوان که سعی در برنده شدن دارند نگاه..تا یک روز نگاهی عمیق را حس کرد..آن نگاه عسلی...عسلی ناب..که دل هر دختری را میبرد..بر روی هلن زوم شده بود..ولی برعکس هر دختری این نگاه..تنهایی هلن را زیر و رو کرد..
ژانرها: عاشقانه
تعداد فصل ها: 2 قسمت
تقویت مهارت های داستان نویسی جزئیات بیشتر اینجا کلیک کنید.