سنگ های والینورز : تجسم مرگ

نویسنده: kianoosh2003

- مولدرا واندگ(پایان دهنده به همه چیز): مرگ یکی از والینورز ها(نگهبانان جهان) است ، که همانند بقیه والینورز به عنوان اولین تجسم مخلوق ، قبل از خلقت جهان به وجود آمد. او وظیفه محافظت از جهان دارد ، علاوه بر آن حاکم بُعد مرگ است و بر کار جمع کنندگان ارواح نظارت دارد و در نهایت او کسی است که به روح ها اجازه میدهد وارد جهان ارواح شوند. 
- ظاهر: هر چند می تواند به هر شکلی تجسم پیدا کند اما او را بیشتر به صورت بندی اسکلتی پوشیده شده با یک پارچه نازک سیاه ، پر مانند با چشمان آبی رنگ گود رفته بیرون از صورت نحیفش ، و لبخند کج و کوله و مرموزش توصیف میکنند. 
مرگ در بُعد خود به صورت موجودی بی روح ، با بدنی لاغر و کشیده که با کریستال های آبی پوشیده شده و دارای چهار چشم درخشان است. در حالت انسانی خود به مانند یک مرد مسن با کت و شلوار سیاه ، چشمان آبی و بدون مو از است.
- شخصیت:
 مرگ بسیار انسانی است، در بسیاری موارد بیشتر از خود انسان ها. مرگ در وهله اول شکل انسانی بسیار کمتری دارد، اما مرگ بسیار قادر به داشتن عواطف و احساسات است، مرگ ویژگی های انسانی بسیاری دارد. اولین و مهمترین چیز روایت است. همچنین مرگ احساس می کند. که خود نیز می تواند برای موجودات دیگر همدردی کند و متاسف شود. با این حال، شرح شغل او مستلزم آن است که کنار بماند و به سادگی کار خود را که مستلزم جمع آوری روح های رنگارنگ است انجام دهد. و فقط همین او برخلاف ما تعصبی ندارد.به وضوح دیده می شود که وقتی کسی می میرد، بر مرگ تأثیر می گذارد. آنها برای او صرفا یک قربانی نیستند. یکی دیگر از جنبه های مرگ، نقطه نظر بودن آن است. به دلیل ذات دانای کل خود می تواند همه را ببیند. این نقش بسیار حیاتی در کار او  دارد.


مرگ می تواند همه را ببیند اما وجود و احساسات و ویژگی هایش برای دیگران نامرئی است. مرگ خیلی کم صحبت و بیشتر نگاه میکند ، که باعث شده که او افراد پر حرف را دوست نداشته باشد. مرگ هر چند که کم سخن میگوید اما سخنان او همیشه معنای خاصی دارد. و مرگ بازی کردن در هر زمینه ای را دوست دارد و از آن لذت میبرد.
او ماهیت بسیار متناقضی دارند. او همچنین در کاملاً فلسفی به نظر می رسد ، او زندگی های زیادی را در مدت زمان طولانی دیده و جمع آوری کرده است که شاید نمی تواند فلسفی نباشد.


این حقیقت را به ذهن من می آورد که مرگ جاودانه است. مرگ تا زمانی که هر شکل زندگی وجود داشته باشد وجود خواهد داشت. از ابتدا وجود داشته است. این داستان یکی از آن بازماندگان همیشگی است. به این معنی که بسیاری از این داستان های دیگر وجود دارد. مرگ بسیار قدیمی است و در واقع از قرن ها پیش انسان ها را مشاهده می کند. زیرا از زمان بسیار طولانی در اطراف انسان ها بوده و آنها را مشاهده کرده است. شاید به همین دلیل است که مرگ می تواند انسان ها را به خوبی درک و توصیف کند.


تصور مرگ که او از طریق آن می بیند بسیار صریح، رمزآلود و به طرز جالبی رنگارنگ و هنری است. و او همه چیز را رنگی توصیف می کند و می بیند. مرگ سعی می کند با وجود طبیعت کنجکاو و انسانی اش، خود را از انسان ها دور نگه دارد. همان‌قدر که مرگ «سعی می‌کند» کناره‌گیر بماند، او نمی‌تواند خود را در رخدادهای جهان مادی غوطه‌ور نکند. برای او این تنها وسیله حواس‌پرتی یا تعطیلات اوست,
همچنین چیزی که در مورد مرگ متفاوت است نحوه صحبت او، نحوه توصیف اشیاء است. حتی رنگ‌هایی که او توصیف می‌کند  معمولی ما نیستند.  او راه خود را با کلمات دارد. از آنجایی که او همه چیز را متفاوت درک می کند، تنها قابل درک است که او آن را نیز به روشی متفاوت بیان می کند ، رنگ تنها یکی از شیوه های بیان منحصر به فرد مرگ است. به نظر می رسد، مرگ نیز کاملا هنرمند است.
مرگ حس شوخ طبعی دارد. مرگ با آشنا شدن با ما شوخی می کند، سرانجام وقتی می آید تا روح ما را بگیرد. 
مرگ موجودی طعنه آمیز با طنز عجیبی است. در جنگ ها مرگ احساس پشیمانی می کند و نشان می دهد که از کار برای به دست آوردن این همه روح خسته شده است. اما در ابتدا از داشتن مشاغل مورد علاقه زیادی خوشحال بود.
بازماندگان. تنها نقطه ضعف مرگ هستند.  او از دیدن این همه ارواح بیچاره در انبوهی از دردها ، که مقدار زیادی غم و اندوه و فقدان را به همراه دارد. وجودش پر از ترحم است و این عیب اوست.


آرزوهای مرگ بسیار اندک است. اما او مانند انسان ها چیزی می خواهد یا حداقل به چیزی علاقه دارد. 


مرگ می خواهد از زندگی خود  لذت ببرد. او این کار را از چند طریق انجام می دهد، اول از همه به رنگ ها نگاه می کند. او همچنین به موجودات خاصی مانند انسان ها علاقه مند می شود.
مرگ مجذوب محلوقات و رنگ‌های جهان است، او همیشه تلاش می‌کند تا بفهمد که مخلوقات چگونه می‌توانند این همه زشتی و زیبایی زیادی داشته باشند.
- نام مستعار: مرگ ، صورت اسکلتی ، گِدون(نگهبان روح)
- سطح خطر: SSSSS
- توضیحات زیست شناختی:
نژاد: آسمانی – خدای شینیگامی(اجداد) 
جنسیت: نر 
سن: +20 میلیارد سال 
وضعیت: زنده 
روز تولد: ناشناخته
قد یا طول بدن واقعی: ناشناخته 
قد یا طول بدن در جهان مادی: متغیر
قد(در حالت انسانی): 210 سانتی متر 
وزن: ناشناخته 
وزن(درحالت انسانی): 100 کیلوگرم 
رنگ مو: ندارد
رنگ مو(در حالت انسانی): 
رنگ چشم: آبی نیلی
گروه خونی: ناشناخته
 - روابط:
اِرالیِل آیناراگ(خالق/اجداد)
نِگروبیوس(هم گونه/دوست)
یوگیوتِریتِرول(هم گونه/رقیب/دوست/عشق)
آیوِنگادری(هم گونه/دوست)
آکتوپانام(هم گونه/دوست)
موهاگریس(هم گونه/دوست)
یوهاگریس(هم گونه/رقیب/دوست)


فیراریس(هم گونه/دوست)


آپوفیس(هم گونه/رقیب/دوست)
اِلندِروهُلرین(هم گونه/رقیب)


نایزوفیل(هم گونه)


آیزوفیل(هم گونه)


نِگوگیداس(هم گونه/دوست)
مالاگرون(هم گونه/دوست)
اوروبروس(هم گونه/فرزند)
سرنوشت(همکار/دوست)
هارمونیا(همکار/دوست)
نایهارد(رقیب)
آیهارد(دوست)
ارباب آرزو(دوست صمیمی)
قضاوتگر(همکار/دوست)
پوچی(رقیب)
لیچ کینگ(دوست صمیمی)
تخیل(همکار/دوست)


اکیدنا(دوست صمیمی)
شوناکی(رقیب/دوست)
الهه اعظم(دوست)


تانریدا(دوست)
خدایان زمینی مرگ(مطیع)
شینیگامی ها(مطیع)
فرشتگان مرگ(مطیع)
لیچ ها(مطیع)
زامبی ها(مطیع)
ارواح عناصر(مطیع)


- وابستگی:
والینورز ها
موجودات کیهانی اولیه


قبیله شینیگامی ها
دسته لیچ ها و زامبی ها  
- اشتغال:
کنترل کنندگان جهان
رهبر تمامی لیچ ها و مردگان
خدای شینیگامی
پادشاه مرگ
 یکی از رهبران در جنگ علیه آشوب     
حاکم بُعد مرگ    
- توانایی ها: 
1)هاله مرگ: کاربر می تواند خود را در هاله ای با اندازه های مختلف احاطه کند که باعث از هم گسیختگی و باعث تخریب بسیار زیاد مواد داخل هاله می شود. آنها ممکن است بتوانند میدان را در اطراف بدن خود متمرکز کنند تا یک میدان محافظتی غیرقابل نفوذ ایجاد کنند، یا آن را طوری تنظیم کنند که فقط به مواد آلی یا غیر ارگانیک آسیب برساند.
2)توهم مرگ: کاربر می تواند هدف خود را از طریق توهم بکشد. اگر این توهم به اندازه کافی قدرتمند باشد، می تواند به معنای واقعی کلمه مغز را متقاعد کند که هر چیزی را که برای قربانی در درون توهم اتفاق می افتد کپی کند و کشتن هدف را با توهم ممکن می کند. اگر این توهم توهم مرگ باشد، هدف فکر می کند که بارها و بارها کشته می شود.
3)القای مرگ: کاربر می تواند بدون محدودیت هر کسی و احتمالاً هر چیزی را با استفاده از ابزارهای مختلف، فوراً، به آرامی در طول زمان، پس از برآورده شدن شرایط خاص، یا پس از گذشت مدت زمان معینی بکشد.
4)جادوی مرگ: کاربر این قدرت می‌توانند از طلسم‌های قدرتمندی استفاده کنند که خود مرگ را در بر می‌گیرد ، که می‌تواند یک جادوی بسیار قوی باشد که می‌تواند باعث مرگ هر موجود زنده فورا یا در نهایت شود.
5)نفی مرگ: کاربر می‌تواند برخی یا حتی همه انواع مرگ‌ها را از خود و دیگران نفی/لغو کند ، و واقعاً اطمینان حاصل کند که زنده‌ها زنده می‌مانند.
6)سایه مرگ: کاربر دارای سایه ای است که می تواند هر کسی را بکشد و حتی ممکن است هر چیزی را نابود کند. شکل مرگی که این سایه می تواند ایجاد کند می تواند از یک مرگ آهسته تا یک توقف کامل وجود داشته باشد.
7)حذف مرگ: کاربر می تواند مرگ هر کسی یا هر چیزی، از جمله تمام جنبه های مرگ را حذف کند، و آنها را مجبور کند بدون توجه به درد، ناتوانی، شرایط پزشکی یا هر چیز دیگری زنده بمانند. حتی زمانی که قرار است کسی بمیرد، زنده می‌ماند، اما دائماً از درون می‌پوسد و می‌پوسد تا زمانی که بی‌حرکت شود، اما بدون توجه به آن، همچنان زنده و هوشیار می‌ماند.



بر خلاف جاودانگی ، که در آن کاربران در شرایط و وضعیت اصلی خود با گذشت زمان بدون تغییر نگه داشته می‌شوند، این قدرت فقط مرگ را از بین می‌برد، بنابراین اهداف آسیب‌دیده همچنان گذر زمان را احساس و تجربه می‌کنند، اما هرگز مهلت نخواهند داشت. همچنین هر مشکلی که قبلا داشته اند باقی خواهد ماند.
8)آهنگ مرگ: کاربر می تواند با انتشار صدا باعث مرگ شود، کاربر فقط با استفاده از صدا می تواند مرگ را القا کند یا در حین گفتگو دیگران از آلات موسیقی استفاده می کنند.
9)محرومیت: کاربر می تواند افکار مردگان یا سایر مفاهیم غیر بدنی را تشخیص دهد و از نیروی حاصله به طرق مختلف استفاده کند. از این قدرت برای نظم بخشیدن به ارواح و مظاهر بدخواه استفاده می شود تا با دستکاری الگوهای مغز آنها باعث می شود که افکار و خواسته های گذشته که در طول زندگی داشتند به روان خود بازگردانده شود.
10)القای پوسیدگی: کاربر می تواند باعث پژمرده شدن، پوسیدگی، پوسیدگی و در نهایت متلاشی شدن هر چیز ارگانیک، چه زنده و چه مرده شود.
11)دستکاری روح: کاربران می توانند شکل ایجاد کنند و روح را دستکاری کنند ، جوهر غیرجسمانی و جاودانه یک موجود زنده، روح ها معمولاً به وضوح در موجودات ذی شعور حضور دارند. در سطحی همه موجودات زیستی دارای روح هستند و حتی موجودات غیر زیستی (مانند رودخانه ها و کوه ها) دارای چیزی هستند که مشابه روح است.
12)رستاخیز مطلق: کاربر می تواند به طور کامل خود و دیگران را بازیابی کند، فوراً هر نوع آسیب یا شرایطی را باطل کند، از هر گونه مرگ یا تخریب احیا کند و تمام جنبه های خود را حفظ کند. این شامل خاطرات، شخصیت، تجربیات، آگاهی، روح، بدن و در برخی موارد حتی لباس و اشیاء در دست است ، صرف نظر از ابزار تخریب کامل و پاک شدن کامل، کاربر قادر به بازگشت خواهد بود.
13)احضار مردگان: کاربر می تواند ارواح (اعم از جسمانی و غیر جسمانی) را از جهان های دیگر احضار کند تا به او کمک کنند یا برای او مبارزه کنند.
14)نابودی روح: کاربر می‌تواند ارواح و یا موجودات روحانی را که بدن ندارند ، بدون تأثیر بر بدن ، برای همیشه نابود/نابود کند، که باعث می‌شود اهداف بدون امکان رستاخیز بمیرند ، اما ممکن است برخی به‌جای آن به موجودی بی‌روح تبدیل شوند.
15)نفس مرگ: کاربر با این قابلیت می تواند نفسی آزاد کند که هر چیزی را که در نزدیکی کاربر قرار دارد فوراً از بین می برد.
16)نفرین: کاربران می توانند هر چیزی را که می خواهند (افراد، مکان ها ، اشیاء و غیره) نفرین کنند. اثرات دقیق می تواند تقریباً هر چیزی باشد که کاربر می خواهد، از ناراحتی های جزئی تا مرگ طولانی مدت. نفرین ها برای ایجاد ناهنجاری های ماوراء طبیعی شناخته شده اند. ناهنجاری‌ها نیز می‌توانند واقعیت را منحرف کنند، مانند شکاف‌های ابعادی که بر روی هر سطحی مانند سقف، دیوار یا کف ظاهر می‌شوند، و از جمله موارد دیگر مانند ظاهر شدن اجسام مختلف از هوای رقیق و غیره.
17)خلق: مرگ با در اختیار مقدار کافی انرژی مرگ و جادو، می تواند لیچ و زامبی و شینیگامی به وجود بیاورد. همچنین میتواند دست سازه هایی مانند (داس مرگ) به وسیله جادوی مرگ بسازد.
18)دوام بی نظیر: مقاومت و دوام بدنی و استقامت مرگ بسیار زیاد است و همچنین با دارا بودن هاله مرگ لمس کردن و برخورد سلاح ها به او تقریبا غیر ممکن است.(توانایی پایه بین آسمانی ها)
19)تسخیر: توانایی انجام این کار را دارد که جسم روح خود را وارد بدن موجود دیگر بکند در ازای انجام یک خواسته موجود، که در صورت عدم پذیرش موجود به زور خود را وارد او میکند. فقط قوی ترین اراده ها توان مقابله با او را دارند. زمانی که از بدن موجود دیگر سکونت میکند می تواند از مهارت و توانایی های آن موجود نیز استفاده کند.(توانایی پایه بین آسمانی ها)
20)خود ترمیمی: قابلیت بازسازی تمام اندام های از دست رفته خود را دارد. بازسازی چشم ها و اعصاب بیشتر از بقیه قسمت ها طول میکشد. برای بازسازی اندام انرژی بسیار زیادی صرف میشود. البته که بازسازی برای او نامحدود است. به علت پدیده ای به نام پیری حتی اگر جاودانه هم باشد از آن مستثنا نیست هرچه که سن بیشتر میشود روند بازسازی کند تر و انرژی دریافتی آن بیشتر میشود هر چند در این مورد خاص او می تواند با استفاده از قدرت مرگ از اثراث پیری جلوگیری کند.(توانایی پایه بین آسمانی ها)
21)جاودانگی: مرگ دارای عمر نامحدود بوده و این بدان معنا است که بر اثر پیری نمیمیرد. به بیان دیگر سلول های بدن او همانند اِلف ها و دیگر موجودات جاودانه از (حد هایفلیک) پیروی نمیکند و میتوانند بدون محدودیت تقسیم شوند که زیست شناسان برای توصیف آنها از واژه (نامیرا) استفاده میکنند. و همچنین از عواقب آن همچون کند شدن روند بازسازی به وسیله قدرت زمان مستثنا است.البته که بر روی سطح قدرت او نیز تاثیر می گذارد.با داشتن سنی بالغ بر +20 میلیارد سال، مرگ به  همراه دیگر والینورز ها پیر ترین موجودات زنده جهان محسوب میشوند که تقریبا پیش آغاز خلقت جهان در آن حضور داشته.(توانایی پایه بین آسمانی ها)
22)تغییر شکل: مرگ قادر است خود به شکل هر موجودی که بخواهد در بیاورد. او همانند آپوفیس اذعان داشته که بدن انسانی بسیار کارآمد و برای استفاده راحت است.(توانایی پایه بین آسمانی ها)
23)تله پاتی: مرگ این توانایی را دارد که از طریق ذهن بدون حرف زدن کلمات را، بدون توجه به فاصله، به ذهن شخص گیرنده بفرستد.(توانایی پایه بین آسمانی ها)
24)حرکت بین ابعاد: مرگ همچون بقیه آسمانی ها به جز هرج و مرج (که از جهان بیرون رانده شده و در میان پوچی است) قادر به حرکت بدون محدودیت در بین تمامی ابعاد است. مانع هایی همچون مهروموم کردن یک بُعد (مانند مهروموم بُعد نابودی یا جهنم توسط الهه ها) نمی تواند جلوی مرگ و دیگر آسمانی ها برای وارد شدن یا خارج شدن از آن بُعد بگیرد و آسمانی ها به راحتی می توانند از آن بُعد عبور میکنند.(توانایی پایه بین آسمانی ها)

- نقل قول ها:
به آیهارد: تو می میری ، همه میمیرند ولی به وقتش.
به یوگیوتِریتِرول: من تعطیلات را به صورت تدریجی در زمین رنگی می گذارم.
به پادشاه لیچ: بازماندگان. آنها کسانی هستند که من طاقت نگاه کردن به آنها را ندارم.
به شوناکی: مرده‌ها سربازان خوبی هستند. آنها نمی‌توانند از دستورات سرپیچی کنند ، هرگز تسلیم نمی شوند ، دردی احساس نمیکنند و حتی اگر عضوی از بدنشان از بین برود از جنگ دست نمی‌کشند.
به شوناکی: من ترس های شما را میدانم ، من همه چیز را میدانم.
به آپوفیس: من نهایت انصاف هستم. ثروتمند و فقیر، جوان و پیر ، قوی و ضعیف ، همه در برابر من برابرند.
دیدگاه کاربران  
0/2000

جدیدترین تاپیک ها:

تقویت مهارت های داستان نویسی جزئیات بیشتر اینجا کلیک کنید.