دژاوو

دژاوو

P_Sakura نویسنده : P_Sakura در حال تایپ

داستان های مشابه

گمونم خیالاتی شدم، چشم های سرخی داشت و بدون دهن حرف میزد. ...

خلاصه داستان ؛ درباره ی گروه ستاره ها هست و از طرفی دختری ...

خنده ها.خنده هایی که صدای کشیدن ناخون روی تخته سیاه رو دارن.چشم ...

او دقیقا کنارم نشسته بود..با یک لیوان قهوه در دستانش..
و من برای دومین بار بود که او را میدیدم اما احساس عجیبی داشتم
هیچوقت با او حرف نزده بودم...
او فقط یک غریبه بود ولی من وقتی نگاهش میکردم،میتوانستم قسم بخورم او جایگاهی در خاطراتم دارد
نمیدانستم او کیست..نمیدانستم او را کجا دیده ام..نمیدانستم او هم همان حس را دارد یا نه..
فقط میتوانستم بگویم که این یک دژاوو است...
ژانرها: عاشقانه
تعداد فصل ها: 7 قسمت
تقویت مهارت های داستان نویسی جزئیات بیشتر اینجا کلیک کنید.