جاسوسان مرگ_جلد اول : ناشناس
0
52
2
7
-"مطمئنین گفتین کسی کارم داره؟ اینجا که کسی نیست؟"
-"ولی گفت منتظر می مونه تا شما بیاین!"
-"روی لباسش نماد ذرهبین بود دیگه؟ مگه ذره بین نماد ما نیست؟"
معاون وحشت کرد و گفت:"نه! روی لباسش یک تابوت بود، خوب دقت نکرده بودم اونموقع"
به فکر فرو رفتم، علامت تابوت مال چه سازمانی بود؟ مال سازمان هیچاکو نبود چون نماد اونها یک مهره شطرنج بود.
سریع به سمت دفتر رئیس دویدم.
وارد شدم و رئیس را دست و پا بسته روی صندلی دیدم.
فریاد زدم:"دیر شده!"
جدیدترین تاپیک ها:
یک سوال
eliasjavaheri
|
۲۴ تیر ۱۴۰۴
داستان
melanii202121
|
۲۱ تیر ۱۴۰۴