سالار شصتم : قسمت اول:کاخ

نویسنده: Maedeee


قسمت اول

کاخ
پسر بچه ای با ترس به ساختمان روبه رویش نگاه میکرد
البته خانه ی بزرگی که دو طبقه داشت در دید آن بچه ساختمان بود .
برای او سوالی ایجاد شده بود که این ساختمان مال کیست ؟
برای چی سرو صدای زیادی از آن میاید ؟
برای چه مادرش به او گفته اگرنزدیک آنجا شود تنبیه می‌شود.
ولی چه کسی می‌تواند جلوی پسر بچه و کنجکاوی کودکی اش را بگیرد !
آنجا با آجر های مشکی ساخته شده بود که باعث می‌شد در نظر بقیه مرموز واقع شود
محوطه ای بسیار بزرگ داشت و دور تا دو محوطه باغچه هایی پر گل رز واقع شده بود
پسرک با دیدن ماشین هایی که به سمت آنجا می‌رفتند به سمت خانه اش رفت .
یک ماشین مازراتی گرن کابریو که دوتا ماشین شاسی بلند دو طرف آن ماشین حرکت می‌کرد که انگاری از آن ماشین محافظت می‌کردند .
اگر وارد جزئیات این خانه یا ساختمان یا کاخ که برخی از همسایه ها اینگونه اینجا را صدا می‌کردند به خاطر بزرگی آنجا شویم اینجا
یک
دیوانه خانه
است

لطفا درمورد این رمان نظر بدید

M.Sh با تشکر 
دیدگاه کاربران  
0/2000

جدیدترین تاپیک ها:

تقویت مهارت های داستان نویسی جزئیات بیشتر اینجا کلیک کنید.