پسر بچه ای با ترس به ساختمان روبه رویش نگاه میکرد
البته خانه ی بزرگی که دو طبقه داشت در دید آن بچه ساختمان بود .
برای او سوالی ایجاد شده بود که این ساختمان مال کیست ؟
برای چی سرو صدای زیادی از آن میاید ؟
برای چه مادرش به او گفته اگرنزدیک آنجا شود تنبیه میشود.
ولی چه کسی میتواند جلوی پسر بچه و کنجکاوی کودکی اش را بگیرد !
آنجا با آجر های مشکی ساخته شده بود که باعث میشد در نظر بقیه مرموز واقع شود
محوطه ای بسیار بزرگ داشت و دور تا دو محوطه باغچه هایی پر گل رز واقع شده بود
پسرک با دیدن ماشین هایی که به سمت آنجا میرفتند به سمت خانه اش رفت .
یک ماشین مازراتی گرن کابریو که دوتا ماشین شاسی بلند دو طرف آن ماشین حرکت میکرد که انگاری از آن ماشین محافظت میکردند .
اگر وارد جزئیات این خانه یا ساختمان یا کاخ که برخی از همسایه ها اینگونه اینجا را صدا میکردند به خاطر بزرگی آنجا شویم اینجا
یک
دیوانه خانه
است