انگشتر جادویی : قدرت جدید

نویسنده: Mrmehdi

اژدها‌ لباس راکه ته آشپزخانه بود را بادهن گرفت و به امیر داد گفت اگر جذب بدنت بشود تو از سوی سازمان‌ اژدهایان انتخاب شدی نگین لبخند زنان جفتش گفت لباس زیبایی است ولی فکر کنم دخترونست لباس جذب بدن امیر شد اژدها به امیر گفت من تورا انتخاب کردم مهدی اینو رد کرد امیر :مهدی چرا مهدی :من همیم که به طبیعت وصلم برام کافیه سازمان اژدها یعنی گروهی که حکومت هارو عوض میکنه من ترجیح میدم در آرامش زندگی کنم الان تو یه درباری و مامور اژدها محسوب میشی خب فکر کنم میخواید به سمت غرب من تا مرز همراهتون میکنم از اونجا راهمون جدا میشه
دیدگاه کاربران  
0/2000

جدیدترین تاپیک ها:

تقویت مهارت های داستان نویسی جزئیات بیشتر اینجا کلیک کنید.