[مُضحکه ای دَر درندَشت.] _یِک 'هیچ' عَظیم بودم.کَسی که بُزرگتَرین ...
خیریه زنان و کودکان بی پناه داریم تو دفتر کارم نشسته بودم ...
این داستان زندگی کسی هست که بی هدف زندگی میکنه اما بر اثاث ...
آیا از گزارش این داستان اطمینان دارید؟
برای "" باید وارد حساب کاربری خود شوید.